کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در چمن چون یاد آن سرو خرامان می کنم
    بلبلان را جمع و گلها را پریشان می کنم
    در جواب او
    هر سحر کز شوق یاد نان و بریان می کنم
    صحن فرنی را به یادش مرهم جان می کنم
    قامت زناج می آید مرا آن دم به یاد
    «در چمن چون یاد از سرو خرامان می کنم»
    بر سر سیری کشیدن زله را بس مشکل است
    لیک من می نوشم و بر خویش آسان می کنم
    ناله جانسوز دارد بر سر آتش کباب
    میل از آن من سوی آن مرغ خوش الحان می کنم
    دیدم آن مه گوسفندی چند بریان کرده بود
    صوفی خود را بگفت امروز مهمان می کنم
    بر سر بغرا چو بینم قلیه های چون عقیق
    من کجا یاد آن زمان از لعل و مرجان می کنم
    خواستم در گشنگی تدبیر از نان و کباب
    دردم افزون می شود چندان که درمان می کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha