صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۱۱۲: در چمن چون یاد آن سرو خرامان می کنم - بلبلان را جمع و گلها را پریشان می کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در چمن چون یاد آن سرو خرامان می کنم بلبلان را جمع و گلها را پریشان می کنم در جواب او هر سحر کز شوق یاد نان و بریان می کنم صحن فرنی را به یادش مرهم جان می کنم قامت زناج می آید مرا آن دم به یاد «در چمن چون یاد از سرو خرامان می کنم» بر سر سیری کشیدن زله را بس مشکل است لیک من می نوشم و بر خویش آسان می کنم ناله جانسوز دارد بر سر آتش کباب میل از آن من سوی آن مرغ خوش الحان می کنم دیدم آن مه گوسفندی چند بریان کرده بود صوفی خود را بگفت امروز مهمان می کنم بر سر بغرا چو بینم قلیه های چون عقیق من کجا یاد آن زمان از لعل و مرجان می کنم خواستم در گشنگی تدبیر از نان و کباب دردم افزون می شود چندان که درمان می کنم صوفی محمد هروی