کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار
    راستی باید، نه بازی صرف کردم روزگار
    در جواب او
    بهر بغرا در جهان هر کس نهد دیگی به بار
    یارب این توفیق را گردان رفیق، ای کردگار
    کی بود یارب که در دستم فتد بریانیی
    تا من تنها بر آرم از دل و جانش دمار
    تا که بریانهای فربه چون به چنگ افتد مرا
    بهر کنگر ماس باشد در دل من خوار خوار
    فی المثل در معده ام گر جا نماند یک نفس
    همچنان با صحن بغرا دل بود امیدوار
    بعد مرگم ای که خواهی داد حلوائی به کس
    هم به من ده این زمان اکنون که هستم در دیار
    کارم از یک کاسه بغرا نمی گردد تمام
    باری از دفع ضرورت کمترینه دو تغار
    چون ندارد صوفی مسکین به غیر اشتها
    می گذارد این سخنها را به عالم یادگار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha