کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای عزیزان می ندانم تا چه آمد بر سرم
    کز فراق دوستان پیوسته با چشم ترم
    در جواب او
    نان و حلوا می رسد از سفره صاحب کرم
    دولت او کم مبادا تا قیامت از سرم
    شاه بریان را نگر با دختر بکر برنج
    عزم حمام است و دارد عیش با آن محترم
    رشته را گفتم چرا گشتی چو من زار و ضعیف
    در تمنای عسل گفتا ضعیف و لاغرم
    تا به بریان راحت جانهای مشتاقان بود
    آزمایش کن بر او گر تو نداری باورم
    آن تنکهائی که بر خوان بود خادم پاره ساخت
    نیست این پیراهن ناموس، گفتا می درم
    سلق اندر پیش بریان به عجز اقرار کرد
    گفت اگر دعوی کنم پیشت سزای خنجرم
    کرد آهنگ برنج زرد صوفی گفت او
    رحم فرما بر پریشانی و روی چون زرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha