به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جمال الدین اصفهانی

جمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۱۷: هر چند که شد گرمی بازار تو سست

1820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر چند که شد گرمی بازار تو سست

هرگز نشدم بمهر در کار تو سست

این کین تو چون سرین سیمین تو سخت

وی عهد تو همچو بند شلوار تو سست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶: دلبر که ز من روی بعمدا بنهفت 2شمارهٔ ۱۷: هر چند که شد گرمی بازار تو سست 3شمارهٔ ۱۸: دل قصد وصال دلکشی کرد و برفت 4شمارهٔ ۱۹: باسبلت سبز یارب آن لب چه لبست 5شمارهٔ ۲۰: لعل تو ازان زمرد آورد نبات 6شمارهٔ ۲۱: با تو سخنم ز باد بی سنگ ترست 7شمارهٔ ۲۲: یک شب بمراد دل کسی شاد نزیست 8شمارهٔ ۲۳: گفتم که چو فتنه چشم تو خفته بهست 9شمارهٔ ۲۴: شیرین سخنم گر چه لطیف و نیکوست 10شمارهٔ ۲۵: بادم که وجود من بجز زحمت نیست 11شمارهٔ ۲۶: در عشق اگر بزور و زرکار نکوست 12شمارهٔ ۲۷: آن یار جفا جوی وفادار شدست 13شمارهٔ ۲۸: گفتیکه دلم بوصل تو شاد و کشست 14شمارهٔ ۲۹: صبر از دل ریش من همی بگریزد 15شمارهٔ ۳۰: ای وصل تو شایسته چو عمر جاوید 16شمارهٔ ۳۱: آن سنبل پست پر ز تابش نگرید 17شمارهٔ ۳۲: دانی سخنت شکسته چون میآید 18شمارهٔ ۳۳: گفتم چو خطت برنگ موی تو شود 19شمارهٔ ۳۴: خط تو گرش کسی بخط میخواند 20شمارهٔ ۳۵: گفتم من خوشگوار پیش آور زود 21شمارهٔ ۳۶: گفتم سخنی با تو و بد گفتم بد 22شمارهٔ ۳۷: زلفی که بر او بند و گره باشد صد 23شمارهٔ ۳۸: کار تو همه سرکشی و ناز بود 24شمارهٔ ۳۹: هجران تو از دو چشم من خواب ببرد 25شمارهٔ ۴۰: گفتم که مرا چشم تو می پست کند 26شمارهٔ ۴۱: زان غالیه دان کزاو دلم خون آید 27شمارهٔ ۴۲: جائی که غمت بقصد جان برخیزد 28شمارهٔ ۴۳: دردا که دلم زهجر خون خواهد شد 29شمارهٔ ۴۴: حسن تو اگر چه خیمه بر ماه زند 30شمارهٔ ۴۵: هر کس که نشان آن لب و دندان دید 31شمارهٔ ۴۶: گر چه ز تو بر دلم ستم میگذرد 32شمارهٔ ۴۷: آن شیفته را چو باد در بوق افتاد 33شمارهٔ ۴۸: بر من غم عشق بینهایت برسید 34شمارهٔ ۴۹: روزی که بر منت گذاری باشد 35شمارهٔ ۵۰: جانا زمن سوخته به زین پرسند 36شمارهٔ ۵۱: افسوس که شد جوانی و چیز نماند 37شمارهٔ ۵۲: تا کی ز توام جفای دلسوز رسد 38شمارهٔ ۵۳: نه با تو مرا خلوت و جام می بود 39شمارهٔ ۵۴: تا طره بدان روی دلارای افکند 40شمارهٔ ۵۵: شاها بتو ایزد همه آفاق سپرد 41شمارهٔ ۵۶: زین پس دل من بمهر یکتا نشود 42شمارهٔ ۵۷: شبهای جهان مگر بهم پیوستند 43شمارهٔ ۵۸: هر دم ز توام غمی دگر باید برد 44شمارهٔ ۵۹: زاواز خوش تو عقل مدهوش شود 45شمارهٔ ۶۰: ناگاه چنین کرانه جوئی که چه بود 46شمارهٔ ۶۱: چون بیخبری از غمم ایماه چه سود 47شمارهٔ ۶۲: یک شهر همیکنند فریاد و نفیر 48شمارهٔ ۶۳: زینگونه که شد خوار و فرومایه هنر 49شمارهٔ ۶۴: گفتم که چراست گرد آن تنگ شکر 50شمارهٔ ۶۵: تا من ز رخ خوب تو گشتم مهجور 51شمارهٔ ۶۶: جانا نم دیده وتف سینه نگر 52شمارهٔ ۶۷: ای روی ترا برده مه چرخ نماز 53شمارهٔ ۶۸: گفتی مگذر بکوی ما در زین پس 54شمارهٔ ۶۹: در جامه ازرق آن بت عشوه فروش 55شمارهٔ ۷۰: زلفی که همی نهاد سر بر قدمش 56شمارهٔ ۷۱: آن ماه که آفتاب نامست رخش 57شمارهٔ ۷۲: نادیده هنوز آن رخ غم پردازش 58شمارهٔ ۷۳: یک بوسه زلعل خویش کم گیر و ببخش 59شمارهٔ ۷۴: گفتم که بزلف در کجا دارم دل 60شمارهٔ ۷۵: در هجر تو گفتم که ز جان میترسم 61شمارهٔ ۷۶: در فرقت تو دلی پر از خون دارم 62شمارهٔ ۷۷: دلخسته آنزلف چو چوگان توام 63شمارهٔ ۷۸: بر آتش غم فتاده چون زلف توام 64شمارهٔ ۷۹: در عشق تو تیره حال چون خال توأم 65شمارهٔ ۸۰: بی دیدن دوست دیدگانرا چکنم 66شمارهٔ ۸۱: من آتش دشمنان بباد انگارم 67شمارهٔ ۸۲: من جمله زبان ز حرص چون بید شدم 68شمارهٔ ۸۳: بگذشت ز عشق دولت بی غمیم 69شمارهٔ ۸۴: ایدل نکنی تو زین فضولیها کم 70شمارهٔ ۸۵: از دور زمانه هیچ می ناسایم 71شمارهٔ ۸۶: گفتم ز چه چون بوصل مقدور شوم 72شمارهٔ ۸۷: گفتم در گوش اگر دهی راه سخن 73شمارهٔ ۸۸: اکنون که فلک بقصد من بست میان 74شمارهٔ ۸۹: دی وعده خلاف کردم ای عهد شکن 75شمارهٔ ۹۰: جز در سر زلف تو نیاساید جان 76شمارهٔ ۹۱: ای دل غم را نهاد باید گردن 77شمارهٔ ۹۲: نی رای تو بر سر عنایت کردن 78شمارهٔ ۹۳: دل گر غم تو چنین خورد وای بر او 79شمارهٔ ۹۴: تا چند کشیم جور عالم من و تو 80شمارهٔ ۹۵: پیراهن و فوطه بر تن روشن تو 81شمارهٔ ۹۶: تا دست رهی گسست از دامن تو 82شمارهٔ ۹۷: زینسان که منم بعشق در کیست بگو 83شمارهٔ ۹۸: زلفی که همه سال دل و جان برد او 84شمارهٔ ۹۹: دوشم چه شبی بود ز دل تاب شده 85شمارهٔ ۱۰۰: نا یافته شهرخی ز وصلش ناگاه 86شمارهٔ ۱۰۱: در باغ شدم قصد سوی می کرده 87شمارهٔ ۱۰۲: گه تاب سر زلف مشوش میده 88شمارهٔ ۱۰۳: دلدار کمان دلبری کرد بزه 89شمارهٔ ۱۰۴: از بسکه همیکنم بشب ناله و آه 90شمارهٔ ۱۰۵: جانا تو چنین بجنگ با من زچه 91شمارهٔ ۱۰۶: در لطف بنکته سخن میمانی 92شمارهٔ ۱۰۷: گر دسترسی بسیم و زر داشتمی 93شمارهٔ ۱۰۸: ایدل اگرم امان جان بایستی 94شمارهٔ ۱۰۹: بر زلف تو از گره نشان بایستی 95شمارهٔ ۱۱۰: در ساخته بر غم من دیگر جای 96شمارهٔ ۱۱۱: یکروز بطبع با رهی دم نزنی 97شمارهٔ ۱۱۲: باز این دل سرگشته هجران پیمای 98شمارهٔ ۱۱۳: بی دیدن من جان جهانم چونی 99شمارهٔ ۱۱۴: ما را ندهد سپهر یک جرعه می 100شمارهٔ ۱۱۵: نه چون رخ تو گلی بود یاسمنی 101شمارهٔ ۱۱۶: ای بیش ز مه بنیکوئی و کم نی 102شمارهٔ ۱۱۷: گر روی چو مه ز من نهانی نکنی 103شمارهٔ ۱۱۸: دی وعده خلاف آمد ازان آزردی 104شمارهٔ ۱۱۹: تا چند دل آزاری و رخ برتابی 105شمارهٔ ۱۲۰: خود از همه کار جور کردن دانی 106شمارهٔ ۱۲۱: ایدوست اگر نصیحتم میشنوی 107شمارهٔ ۱۲۲: در حسن مماثلت بیوسف نکنی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ