به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جمال الدین اصفهانی

جمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۳۲: دانی سخنت شکسته چون میآید

1790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دانی سخنت شکسته چون میآید

یا حرف زبان تو زبون میآید

تنگست بغایتی دهانت که ازو

یک حرف بدو پاره برون میآید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۱: آن سنبل پست پر ز تابش نگرید 2شمارهٔ ۳۲: دانی سخنت شکسته چون میآید 3شمارهٔ ۳۳: گفتم چو خطت برنگ موی تو شود 4شمارهٔ ۳۴: خط تو گرش کسی بخط میخواند 5شمارهٔ ۳۵: گفتم من خوشگوار پیش آور زود 6شمارهٔ ۳۶: گفتم سخنی با تو و بد گفتم بد 7شمارهٔ ۳۷: زلفی که بر او بند و گره باشد صد 8شمارهٔ ۳۸: کار تو همه سرکشی و ناز بود 9شمارهٔ ۳۹: هجران تو از دو چشم من خواب ببرد 10شمارهٔ ۴۰: گفتم که مرا چشم تو می پست کند 11شمارهٔ ۴۱: زان غالیه دان کزاو دلم خون آید 12شمارهٔ ۴۲: جائی که غمت بقصد جان برخیزد 13شمارهٔ ۴۳: دردا که دلم زهجر خون خواهد شد 14شمارهٔ ۴۴: حسن تو اگر چه خیمه بر ماه زند 15شمارهٔ ۴۵: هر کس که نشان آن لب و دندان دید 16شمارهٔ ۴۶: گر چه ز تو بر دلم ستم میگذرد 17شمارهٔ ۴۷: آن شیفته را چو باد در بوق افتاد 18شمارهٔ ۴۸: بر من غم عشق بینهایت برسید 19شمارهٔ ۴۹: روزی که بر منت گذاری باشد 20شمارهٔ ۵۰: جانا زمن سوخته به زین پرسند 21شمارهٔ ۵۱: افسوس که شد جوانی و چیز نماند 22شمارهٔ ۵۲: تا کی ز توام جفای دلسوز رسد 23شمارهٔ ۵۳: نه با تو مرا خلوت و جام می بود 24شمارهٔ ۵۴: تا طره بدان روی دلارای افکند 25شمارهٔ ۵۵: شاها بتو ایزد همه آفاق سپرد 26شمارهٔ ۵۶: زین پس دل من بمهر یکتا نشود 27شمارهٔ ۵۷: شبهای جهان مگر بهم پیوستند 28شمارهٔ ۵۸: هر دم ز توام غمی دگر باید برد 29شمارهٔ ۵۹: زاواز خوش تو عقل مدهوش شود 30شمارهٔ ۶۰: ناگاه چنین کرانه جوئی که چه بود 31شمارهٔ ۶۱: چون بیخبری از غمم ایماه چه سود 32شمارهٔ ۶۲: یک شهر همیکنند فریاد و نفیر 33شمارهٔ ۶۳: زینگونه که شد خوار و فرومایه هنر 34شمارهٔ ۶۴: گفتم که چراست گرد آن تنگ شکر 35شمارهٔ ۶۵: تا من ز رخ خوب تو گشتم مهجور 36شمارهٔ ۶۶: جانا نم دیده وتف سینه نگر 37شمارهٔ ۶۷: ای روی ترا برده مه چرخ نماز 38شمارهٔ ۶۸: گفتی مگذر بکوی ما در زین پس 39شمارهٔ ۶۹: در جامه ازرق آن بت عشوه فروش 40شمارهٔ ۷۰: زلفی که همی نهاد سر بر قدمش 41شمارهٔ ۷۱: آن ماه که آفتاب نامست رخش 42شمارهٔ ۷۲: نادیده هنوز آن رخ غم پردازش 43شمارهٔ ۷۳: یک بوسه زلعل خویش کم گیر و ببخش 44شمارهٔ ۷۴: گفتم که بزلف در کجا دارم دل 45شمارهٔ ۷۵: در هجر تو گفتم که ز جان میترسم 46شمارهٔ ۷۶: در فرقت تو دلی پر از خون دارم 47شمارهٔ ۷۷: دلخسته آنزلف چو چوگان توام 48شمارهٔ ۷۸: بر آتش غم فتاده چون زلف توام 49شمارهٔ ۷۹: در عشق تو تیره حال چون خال توأم 50شمارهٔ ۸۰: بی دیدن دوست دیدگانرا چکنم 51شمارهٔ ۸۱: من آتش دشمنان بباد انگارم 52شمارهٔ ۸۲: من جمله زبان ز حرص چون بید شدم 53شمارهٔ ۸۳: بگذشت ز عشق دولت بی غمیم 54شمارهٔ ۸۴: ایدل نکنی تو زین فضولیها کم 55شمارهٔ ۸۵: از دور زمانه هیچ می ناسایم 56شمارهٔ ۸۶: گفتم ز چه چون بوصل مقدور شوم 57شمارهٔ ۸۷: گفتم در گوش اگر دهی راه سخن 58شمارهٔ ۸۸: اکنون که فلک بقصد من بست میان 59شمارهٔ ۸۹: دی وعده خلاف کردم ای عهد شکن 60شمارهٔ ۹۰: جز در سر زلف تو نیاساید جان 61شمارهٔ ۹۱: ای دل غم را نهاد باید گردن 62شمارهٔ ۹۲: نی رای تو بر سر عنایت کردن 63شمارهٔ ۹۳: دل گر غم تو چنین خورد وای بر او 64شمارهٔ ۹۴: تا چند کشیم جور عالم من و تو 65شمارهٔ ۹۵: پیراهن و فوطه بر تن روشن تو 66شمارهٔ ۹۶: تا دست رهی گسست از دامن تو 67شمارهٔ ۹۷: زینسان که منم بعشق در کیست بگو 68شمارهٔ ۹۸: زلفی که همه سال دل و جان برد او 69شمارهٔ ۹۹: دوشم چه شبی بود ز دل تاب شده 70شمارهٔ ۱۰۰: نا یافته شهرخی ز وصلش ناگاه 71شمارهٔ ۱۰۱: در باغ شدم قصد سوی می کرده 72شمارهٔ ۱۰۲: گه تاب سر زلف مشوش میده 73شمارهٔ ۱۰۳: دلدار کمان دلبری کرد بزه 74شمارهٔ ۱۰۴: از بسکه همیکنم بشب ناله و آه 75شمارهٔ ۱۰۵: جانا تو چنین بجنگ با من زچه 76شمارهٔ ۱۰۶: در لطف بنکته سخن میمانی 77شمارهٔ ۱۰۷: گر دسترسی بسیم و زر داشتمی 78شمارهٔ ۱۰۸: ایدل اگرم امان جان بایستی 79شمارهٔ ۱۰۹: بر زلف تو از گره نشان بایستی 80شمارهٔ ۱۱۰: در ساخته بر غم من دیگر جای 81شمارهٔ ۱۱۱: یکروز بطبع با رهی دم نزنی 82شمارهٔ ۱۱۲: باز این دل سرگشته هجران پیمای 83شمارهٔ ۱۱۳: بی دیدن من جان جهانم چونی 84شمارهٔ ۱۱۴: ما را ندهد سپهر یک جرعه می 85شمارهٔ ۱۱۵: نه چون رخ تو گلی بود یاسمنی 86شمارهٔ ۱۱۶: ای بیش ز مه بنیکوئی و کم نی 87شمارهٔ ۱۱۷: گر روی چو مه ز من نهانی نکنی 88شمارهٔ ۱۱۸: دی وعده خلاف آمد ازان آزردی 89شمارهٔ ۱۱۹: تا چند دل آزاری و رخ برتابی 90شمارهٔ ۱۲۰: خود از همه کار جور کردن دانی 91شمارهٔ ۱۲۱: ایدوست اگر نصیحتم میشنوی 92شمارهٔ ۱۲۲: در حسن مماثلت بیوسف نکنی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ