به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جمال الدین اصفهانی

جمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۳۳: گفتم چو خطت برنگ موی تو شود

2150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گفتم چو خطت برنگ موی تو شود

او آفت این روی نکوی تو شود

در خاطرم از خط تو این خود نگذشت

گو هم مدد جمال روی تو شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۲: دانی سخنت شکسته چون میآید 2شمارهٔ ۳۳: گفتم چو خطت برنگ موی تو شود 3شمارهٔ ۳۴: خط تو گرش کسی بخط میخواند 4شمارهٔ ۳۵: گفتم من خوشگوار پیش آور زود 5شمارهٔ ۳۶: گفتم سخنی با تو و بد گفتم بد 6شمارهٔ ۳۷: زلفی که بر او بند و گره باشد صد 7شمارهٔ ۳۸: کار تو همه سرکشی و ناز بود 8شمارهٔ ۳۹: هجران تو از دو چشم من خواب ببرد 9شمارهٔ ۴۰: گفتم که مرا چشم تو می پست کند 10شمارهٔ ۴۱: زان غالیه دان کزاو دلم خون آید 11شمارهٔ ۴۲: جائی که غمت بقصد جان برخیزد 12شمارهٔ ۴۳: دردا که دلم زهجر خون خواهد شد 13شمارهٔ ۴۴: حسن تو اگر چه خیمه بر ماه زند 14شمارهٔ ۴۵: هر کس که نشان آن لب و دندان دید 15شمارهٔ ۴۶: گر چه ز تو بر دلم ستم میگذرد 16شمارهٔ ۴۷: آن شیفته را چو باد در بوق افتاد 17شمارهٔ ۴۸: بر من غم عشق بینهایت برسید 18شمارهٔ ۴۹: روزی که بر منت گذاری باشد 19شمارهٔ ۵۰: جانا زمن سوخته به زین پرسند 20شمارهٔ ۵۱: افسوس که شد جوانی و چیز نماند 21شمارهٔ ۵۲: تا کی ز توام جفای دلسوز رسد 22شمارهٔ ۵۳: نه با تو مرا خلوت و جام می بود 23شمارهٔ ۵۴: تا طره بدان روی دلارای افکند 24شمارهٔ ۵۵: شاها بتو ایزد همه آفاق سپرد 25شمارهٔ ۵۶: زین پس دل من بمهر یکتا نشود 26شمارهٔ ۵۷: شبهای جهان مگر بهم پیوستند 27شمارهٔ ۵۸: هر دم ز توام غمی دگر باید برد 28شمارهٔ ۵۹: زاواز خوش تو عقل مدهوش شود 29شمارهٔ ۶۰: ناگاه چنین کرانه جوئی که چه بود 30شمارهٔ ۶۱: چون بیخبری از غمم ایماه چه سود 31شمارهٔ ۶۲: یک شهر همیکنند فریاد و نفیر 32شمارهٔ ۶۳: زینگونه که شد خوار و فرومایه هنر 33شمارهٔ ۶۴: گفتم که چراست گرد آن تنگ شکر 34شمارهٔ ۶۵: تا من ز رخ خوب تو گشتم مهجور 35شمارهٔ ۶۶: جانا نم دیده وتف سینه نگر 36شمارهٔ ۶۷: ای روی ترا برده مه چرخ نماز 37شمارهٔ ۶۸: گفتی مگذر بکوی ما در زین پس 38شمارهٔ ۶۹: در جامه ازرق آن بت عشوه فروش 39شمارهٔ ۷۰: زلفی که همی نهاد سر بر قدمش 40شمارهٔ ۷۱: آن ماه که آفتاب نامست رخش 41شمارهٔ ۷۲: نادیده هنوز آن رخ غم پردازش 42شمارهٔ ۷۳: یک بوسه زلعل خویش کم گیر و ببخش 43شمارهٔ ۷۴: گفتم که بزلف در کجا دارم دل 44شمارهٔ ۷۵: در هجر تو گفتم که ز جان میترسم 45شمارهٔ ۷۶: در فرقت تو دلی پر از خون دارم 46شمارهٔ ۷۷: دلخسته آنزلف چو چوگان توام 47شمارهٔ ۷۸: بر آتش غم فتاده چون زلف توام 48شمارهٔ ۷۹: در عشق تو تیره حال چون خال توأم 49شمارهٔ ۸۰: بی دیدن دوست دیدگانرا چکنم 50شمارهٔ ۸۱: من آتش دشمنان بباد انگارم 51شمارهٔ ۸۲: من جمله زبان ز حرص چون بید شدم 52شمارهٔ ۸۳: بگذشت ز عشق دولت بی غمیم 53شمارهٔ ۸۴: ایدل نکنی تو زین فضولیها کم 54شمارهٔ ۸۵: از دور زمانه هیچ می ناسایم 55شمارهٔ ۸۶: گفتم ز چه چون بوصل مقدور شوم 56شمارهٔ ۸۷: گفتم در گوش اگر دهی راه سخن 57شمارهٔ ۸۸: اکنون که فلک بقصد من بست میان 58شمارهٔ ۸۹: دی وعده خلاف کردم ای عهد شکن 59شمارهٔ ۹۰: جز در سر زلف تو نیاساید جان 60شمارهٔ ۹۱: ای دل غم را نهاد باید گردن 61شمارهٔ ۹۲: نی رای تو بر سر عنایت کردن 62شمارهٔ ۹۳: دل گر غم تو چنین خورد وای بر او 63شمارهٔ ۹۴: تا چند کشیم جور عالم من و تو 64شمارهٔ ۹۵: پیراهن و فوطه بر تن روشن تو 65شمارهٔ ۹۶: تا دست رهی گسست از دامن تو 66شمارهٔ ۹۷: زینسان که منم بعشق در کیست بگو 67شمارهٔ ۹۸: زلفی که همه سال دل و جان برد او 68شمارهٔ ۹۹: دوشم چه شبی بود ز دل تاب شده 69شمارهٔ ۱۰۰: نا یافته شهرخی ز وصلش ناگاه 70شمارهٔ ۱۰۱: در باغ شدم قصد سوی می کرده 71شمارهٔ ۱۰۲: گه تاب سر زلف مشوش میده 72شمارهٔ ۱۰۳: دلدار کمان دلبری کرد بزه 73شمارهٔ ۱۰۴: از بسکه همیکنم بشب ناله و آه 74شمارهٔ ۱۰۵: جانا تو چنین بجنگ با من زچه 75شمارهٔ ۱۰۶: در لطف بنکته سخن میمانی 76شمارهٔ ۱۰۷: گر دسترسی بسیم و زر داشتمی 77شمارهٔ ۱۰۸: ایدل اگرم امان جان بایستی 78شمارهٔ ۱۰۹: بر زلف تو از گره نشان بایستی 79شمارهٔ ۱۱۰: در ساخته بر غم من دیگر جای 80شمارهٔ ۱۱۱: یکروز بطبع با رهی دم نزنی 81شمارهٔ ۱۱۲: باز این دل سرگشته هجران پیمای 82شمارهٔ ۱۱۳: بی دیدن من جان جهانم چونی 83شمارهٔ ۱۱۴: ما را ندهد سپهر یک جرعه می 84شمارهٔ ۱۱۵: نه چون رخ تو گلی بود یاسمنی 85شمارهٔ ۱۱۶: ای بیش ز مه بنیکوئی و کم نی 86شمارهٔ ۱۱۷: گر روی چو مه ز من نهانی نکنی 87شمارهٔ ۱۱۸: دی وعده خلاف آمد ازان آزردی 88شمارهٔ ۱۱۹: تا چند دل آزاری و رخ برتابی 89شمارهٔ ۱۲۰: خود از همه کار جور کردن دانی 90شمارهٔ ۱۲۱: ایدوست اگر نصیحتم میشنوی 91شمارهٔ ۱۲۲: در حسن مماثلت بیوسف نکنی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ