به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جمال الدین اصفهانی

جمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۴۱: زان غالیه دان کزاو دلم خون آید

1920عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زان غالیه دان کزاو دلم خون آید

چندین سخن نغز برون چون آید

کز تنگ دهانیش الف گاه سخن

چون دال دو تا گردد و بیرون آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۰: گفتم که مرا چشم تو می پست کند 2شمارهٔ ۴۱: زان غالیه دان کزاو دلم خون آید 3شمارهٔ ۴۲: جائی که غمت بقصد جان برخیزد 4شمارهٔ ۴۳: دردا که دلم زهجر خون خواهد شد 5شمارهٔ ۴۴: حسن تو اگر چه خیمه بر ماه زند 6شمارهٔ ۴۵: هر کس که نشان آن لب و دندان دید 7شمارهٔ ۴۶: گر چه ز تو بر دلم ستم میگذرد 8شمارهٔ ۴۷: آن شیفته را چو باد در بوق افتاد 9شمارهٔ ۴۸: بر من غم عشق بینهایت برسید 10شمارهٔ ۴۹: روزی که بر منت گذاری باشد 11شمارهٔ ۵۰: جانا زمن سوخته به زین پرسند 12شمارهٔ ۵۱: افسوس که شد جوانی و چیز نماند 13شمارهٔ ۵۲: تا کی ز توام جفای دلسوز رسد 14شمارهٔ ۵۳: نه با تو مرا خلوت و جام می بود 15شمارهٔ ۵۴: تا طره بدان روی دلارای افکند 16شمارهٔ ۵۵: شاها بتو ایزد همه آفاق سپرد 17شمارهٔ ۵۶: زین پس دل من بمهر یکتا نشود 18شمارهٔ ۵۷: شبهای جهان مگر بهم پیوستند 19شمارهٔ ۵۸: هر دم ز توام غمی دگر باید برد 20شمارهٔ ۵۹: زاواز خوش تو عقل مدهوش شود 21شمارهٔ ۶۰: ناگاه چنین کرانه جوئی که چه بود 22شمارهٔ ۶۱: چون بیخبری از غمم ایماه چه سود 23شمارهٔ ۶۲: یک شهر همیکنند فریاد و نفیر 24شمارهٔ ۶۳: زینگونه که شد خوار و فرومایه هنر 25شمارهٔ ۶۴: گفتم که چراست گرد آن تنگ شکر 26شمارهٔ ۶۵: تا من ز رخ خوب تو گشتم مهجور 27شمارهٔ ۶۶: جانا نم دیده وتف سینه نگر 28شمارهٔ ۶۷: ای روی ترا برده مه چرخ نماز 29شمارهٔ ۶۸: گفتی مگذر بکوی ما در زین پس 30شمارهٔ ۶۹: در جامه ازرق آن بت عشوه فروش 31شمارهٔ ۷۰: زلفی که همی نهاد سر بر قدمش 32شمارهٔ ۷۱: آن ماه که آفتاب نامست رخش 33شمارهٔ ۷۲: نادیده هنوز آن رخ غم پردازش 34شمارهٔ ۷۳: یک بوسه زلعل خویش کم گیر و ببخش 35شمارهٔ ۷۴: گفتم که بزلف در کجا دارم دل 36شمارهٔ ۷۵: در هجر تو گفتم که ز جان میترسم 37شمارهٔ ۷۶: در فرقت تو دلی پر از خون دارم 38شمارهٔ ۷۷: دلخسته آنزلف چو چوگان توام 39شمارهٔ ۷۸: بر آتش غم فتاده چون زلف توام 40شمارهٔ ۷۹: در عشق تو تیره حال چون خال توأم 41شمارهٔ ۸۰: بی دیدن دوست دیدگانرا چکنم 42شمارهٔ ۸۱: من آتش دشمنان بباد انگارم 43شمارهٔ ۸۲: من جمله زبان ز حرص چون بید شدم 44شمارهٔ ۸۳: بگذشت ز عشق دولت بی غمیم 45شمارهٔ ۸۴: ایدل نکنی تو زین فضولیها کم 46شمارهٔ ۸۵: از دور زمانه هیچ می ناسایم 47شمارهٔ ۸۶: گفتم ز چه چون بوصل مقدور شوم 48شمارهٔ ۸۷: گفتم در گوش اگر دهی راه سخن 49شمارهٔ ۸۸: اکنون که فلک بقصد من بست میان 50شمارهٔ ۸۹: دی وعده خلاف کردم ای عهد شکن 51شمارهٔ ۹۰: جز در سر زلف تو نیاساید جان 52شمارهٔ ۹۱: ای دل غم را نهاد باید گردن 53شمارهٔ ۹۲: نی رای تو بر سر عنایت کردن 54شمارهٔ ۹۳: دل گر غم تو چنین خورد وای بر او 55شمارهٔ ۹۴: تا چند کشیم جور عالم من و تو 56شمارهٔ ۹۵: پیراهن و فوطه بر تن روشن تو 57شمارهٔ ۹۶: تا دست رهی گسست از دامن تو 58شمارهٔ ۹۷: زینسان که منم بعشق در کیست بگو 59شمارهٔ ۹۸: زلفی که همه سال دل و جان برد او 60شمارهٔ ۹۹: دوشم چه شبی بود ز دل تاب شده 61شمارهٔ ۱۰۰: نا یافته شهرخی ز وصلش ناگاه 62شمارهٔ ۱۰۱: در باغ شدم قصد سوی می کرده 63شمارهٔ ۱۰۲: گه تاب سر زلف مشوش میده 64شمارهٔ ۱۰۳: دلدار کمان دلبری کرد بزه 65شمارهٔ ۱۰۴: از بسکه همیکنم بشب ناله و آه 66شمارهٔ ۱۰۵: جانا تو چنین بجنگ با من زچه 67شمارهٔ ۱۰۶: در لطف بنکته سخن میمانی 68شمارهٔ ۱۰۷: گر دسترسی بسیم و زر داشتمی 69شمارهٔ ۱۰۸: ایدل اگرم امان جان بایستی 70شمارهٔ ۱۰۹: بر زلف تو از گره نشان بایستی 71شمارهٔ ۱۱۰: در ساخته بر غم من دیگر جای 72شمارهٔ ۱۱۱: یکروز بطبع با رهی دم نزنی 73شمارهٔ ۱۱۲: باز این دل سرگشته هجران پیمای 74شمارهٔ ۱۱۳: بی دیدن من جان جهانم چونی 75شمارهٔ ۱۱۴: ما را ندهد سپهر یک جرعه می 76شمارهٔ ۱۱۵: نه چون رخ تو گلی بود یاسمنی 77شمارهٔ ۱۱۶: ای بیش ز مه بنیکوئی و کم نی 78شمارهٔ ۱۱۷: گر روی چو مه ز من نهانی نکنی 79شمارهٔ ۱۱۸: دی وعده خلاف آمد ازان آزردی 80شمارهٔ ۱۱۹: تا چند دل آزاری و رخ برتابی 81شمارهٔ ۱۲۰: خود از همه کار جور کردن دانی 82شمارهٔ ۱۲۱: ایدوست اگر نصیحتم میشنوی 83شمارهٔ ۱۲۲: در حسن مماثلت بیوسف نکنی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ