به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جمال الدین اصفهانی

جمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۲۷: آن یار جفا جوی وفادار شدست

1800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آن یار جفا جوی وفادار شدست

کامروز مرا ز دل خریدار شدست

یا چشم فلک ز جور و بیداد بخفت

یا بخت که خفته بود بیدار شدست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۶: در عشق اگر بزور و زرکار نکوست 2شمارهٔ ۲۷: آن یار جفا جوی وفادار شدست 3شمارهٔ ۲۸: گفتیکه دلم بوصل تو شاد و کشست 4شمارهٔ ۲۹: صبر از دل ریش من همی بگریزد 5شمارهٔ ۳۰: ای وصل تو شایسته چو عمر جاوید 6شمارهٔ ۳۱: آن سنبل پست پر ز تابش نگرید 7شمارهٔ ۳۲: دانی سخنت شکسته چون میآید 8شمارهٔ ۳۳: گفتم چو خطت برنگ موی تو شود 9شمارهٔ ۳۴: خط تو گرش کسی بخط میخواند 10شمارهٔ ۳۵: گفتم من خوشگوار پیش آور زود 11شمارهٔ ۳۶: گفتم سخنی با تو و بد گفتم بد 12شمارهٔ ۳۷: زلفی که بر او بند و گره باشد صد 13شمارهٔ ۳۸: کار تو همه سرکشی و ناز بود 14شمارهٔ ۳۹: هجران تو از دو چشم من خواب ببرد 15شمارهٔ ۴۰: گفتم که مرا چشم تو می پست کند 16شمارهٔ ۴۱: زان غالیه دان کزاو دلم خون آید 17شمارهٔ ۴۲: جائی که غمت بقصد جان برخیزد 18شمارهٔ ۴۳: دردا که دلم زهجر خون خواهد شد 19شمارهٔ ۴۴: حسن تو اگر چه خیمه بر ماه زند 20شمارهٔ ۴۵: هر کس که نشان آن لب و دندان دید 21شمارهٔ ۴۶: گر چه ز تو بر دلم ستم میگذرد 22شمارهٔ ۴۷: آن شیفته را چو باد در بوق افتاد 23شمارهٔ ۴۸: بر من غم عشق بینهایت برسید 24شمارهٔ ۴۹: روزی که بر منت گذاری باشد 25شمارهٔ ۵۰: جانا زمن سوخته به زین پرسند 26شمارهٔ ۵۱: افسوس که شد جوانی و چیز نماند 27شمارهٔ ۵۲: تا کی ز توام جفای دلسوز رسد 28شمارهٔ ۵۳: نه با تو مرا خلوت و جام می بود 29شمارهٔ ۵۴: تا طره بدان روی دلارای افکند 30شمارهٔ ۵۵: شاها بتو ایزد همه آفاق سپرد 31شمارهٔ ۵۶: زین پس دل من بمهر یکتا نشود 32شمارهٔ ۵۷: شبهای جهان مگر بهم پیوستند 33شمارهٔ ۵۸: هر دم ز توام غمی دگر باید برد 34شمارهٔ ۵۹: زاواز خوش تو عقل مدهوش شود 35شمارهٔ ۶۰: ناگاه چنین کرانه جوئی که چه بود 36شمارهٔ ۶۱: چون بیخبری از غمم ایماه چه سود 37شمارهٔ ۶۲: یک شهر همیکنند فریاد و نفیر 38شمارهٔ ۶۳: زینگونه که شد خوار و فرومایه هنر 39شمارهٔ ۶۴: گفتم که چراست گرد آن تنگ شکر 40شمارهٔ ۶۵: تا من ز رخ خوب تو گشتم مهجور 41شمارهٔ ۶۶: جانا نم دیده وتف سینه نگر 42شمارهٔ ۶۷: ای روی ترا برده مه چرخ نماز 43شمارهٔ ۶۸: گفتی مگذر بکوی ما در زین پس 44شمارهٔ ۶۹: در جامه ازرق آن بت عشوه فروش 45شمارهٔ ۷۰: زلفی که همی نهاد سر بر قدمش 46شمارهٔ ۷۱: آن ماه که آفتاب نامست رخش 47شمارهٔ ۷۲: نادیده هنوز آن رخ غم پردازش 48شمارهٔ ۷۳: یک بوسه زلعل خویش کم گیر و ببخش 49شمارهٔ ۷۴: گفتم که بزلف در کجا دارم دل 50شمارهٔ ۷۵: در هجر تو گفتم که ز جان میترسم 51شمارهٔ ۷۶: در فرقت تو دلی پر از خون دارم 52شمارهٔ ۷۷: دلخسته آنزلف چو چوگان توام 53شمارهٔ ۷۸: بر آتش غم فتاده چون زلف توام 54شمارهٔ ۷۹: در عشق تو تیره حال چون خال توأم 55شمارهٔ ۸۰: بی دیدن دوست دیدگانرا چکنم 56شمارهٔ ۸۱: من آتش دشمنان بباد انگارم 57شمارهٔ ۸۲: من جمله زبان ز حرص چون بید شدم 58شمارهٔ ۸۳: بگذشت ز عشق دولت بی غمیم 59شمارهٔ ۸۴: ایدل نکنی تو زین فضولیها کم 60شمارهٔ ۸۵: از دور زمانه هیچ می ناسایم 61شمارهٔ ۸۶: گفتم ز چه چون بوصل مقدور شوم 62شمارهٔ ۸۷: گفتم در گوش اگر دهی راه سخن 63شمارهٔ ۸۸: اکنون که فلک بقصد من بست میان 64شمارهٔ ۸۹: دی وعده خلاف کردم ای عهد شکن 65شمارهٔ ۹۰: جز در سر زلف تو نیاساید جان 66شمارهٔ ۹۱: ای دل غم را نهاد باید گردن 67شمارهٔ ۹۲: نی رای تو بر سر عنایت کردن 68شمارهٔ ۹۳: دل گر غم تو چنین خورد وای بر او 69شمارهٔ ۹۴: تا چند کشیم جور عالم من و تو 70شمارهٔ ۹۵: پیراهن و فوطه بر تن روشن تو 71شمارهٔ ۹۶: تا دست رهی گسست از دامن تو 72شمارهٔ ۹۷: زینسان که منم بعشق در کیست بگو 73شمارهٔ ۹۸: زلفی که همه سال دل و جان برد او 74شمارهٔ ۹۹: دوشم چه شبی بود ز دل تاب شده 75شمارهٔ ۱۰۰: نا یافته شهرخی ز وصلش ناگاه 76شمارهٔ ۱۰۱: در باغ شدم قصد سوی می کرده 77شمارهٔ ۱۰۲: گه تاب سر زلف مشوش میده 78شمارهٔ ۱۰۳: دلدار کمان دلبری کرد بزه 79شمارهٔ ۱۰۴: از بسکه همیکنم بشب ناله و آه 80شمارهٔ ۱۰۵: جانا تو چنین بجنگ با من زچه 81شمارهٔ ۱۰۶: در لطف بنکته سخن میمانی 82شمارهٔ ۱۰۷: گر دسترسی بسیم و زر داشتمی 83شمارهٔ ۱۰۸: ایدل اگرم امان جان بایستی 84شمارهٔ ۱۰۹: بر زلف تو از گره نشان بایستی 85شمارهٔ ۱۱۰: در ساخته بر غم من دیگر جای 86شمارهٔ ۱۱۱: یکروز بطبع با رهی دم نزنی 87شمارهٔ ۱۱۲: باز این دل سرگشته هجران پیمای 88شمارهٔ ۱۱۳: بی دیدن من جان جهانم چونی 89شمارهٔ ۱۱۴: ما را ندهد سپهر یک جرعه می 90شمارهٔ ۱۱۵: نه چون رخ تو گلی بود یاسمنی 91شمارهٔ ۱۱۶: ای بیش ز مه بنیکوئی و کم نی 92شمارهٔ ۱۱۷: گر روی چو مه ز من نهانی نکنی 93شمارهٔ ۱۱۸: دی وعده خلاف آمد ازان آزردی 94شمارهٔ ۱۱۹: تا چند دل آزاری و رخ برتابی 95شمارهٔ ۱۲۰: خود از همه کار جور کردن دانی 96شمارهٔ ۱۲۱: ایدوست اگر نصیحتم میشنوی 97شمارهٔ ۱۲۲: در حسن مماثلت بیوسف نکنی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ