شمارهٔ ۲۱
ز بس کینه جوی و دژ آهنگ بود
فراخای گیتی برو تنگ بود
شمارهٔ ۲۲
ز دریا بخشکی برون آمدند
ز بر بر سوی زیفنون آمدند
شمارهٔ ۲۳
سلیسون شه فرّخ اخترش بود
فلقراط شه را برادرش بود
شمارهٔ ۲۴
چو از راستی بگذری خم بود
چه مردی بود کز زنی کم بود
شمارهٔ ۲۵
نگاری کزو بت نمونه شود
بیارایی او را چگونه شود
شمارهٔ ۲۶
ز گرمی بر آن کوکبه بانگ زد
که آن بانگ تب لرزه بر مانگ زد
شمارهٔ ۲۷
پریچهرگان رزم را دلپسند
بپولاد پوشیده چینی پرند
شمارهٔ ۲۸
سزد ار چه او نیز تکبر کند
که شه نیکویی با کسندر کند
شمارهٔ ۲۹
همه نام کینشان بپرخاش مرد
دل جنگجوی و بسیج نبرد
همی توختند و همی تاختند
همی سوختند و همی ساختند
شمارهٔ ۳۰
به فرزند باقیست کام پدر
به فرزند زنده ست نام پدر
نه من کمتر از اندر وسم بمهر
نه هارو و نه نیز عذرا بچهر