شمارهٔ ۴۱
جهاندیده ای نام او ذی فنوس
که کردی بر آوای بلبل فسوس
شمارهٔ ۴۲
حکیمی بد و نام او مخسنوس
که دانش همی دست او داد بوس
شمارهٔ ۴۳
چو رفتند سوی جزیرۀ کیوس
یکی مرد بدنام او منقلوس
شمارهٔ ۴۴
یکی شاه بدنام او بخسلوس
که با حیله و رنگ بود و فسوس
شمارهٔ ۴۵
شمید و دلش موج بر زد ز جوش
ز دل هوش و از جان رمیده خروش
شمارهٔ ۴۶
درشتی دل شاه و نرمی دلش
ندانی هویدا کنی حاصلش
شمارهٔ ۴۷
بیکّی جزیره که نامش بلاش
رسیدند شادی ز دل کرده لاش
شمارهٔ ۴۸
مکن روز بر خویشتن بر بنفش
به بازیچه پنجه مزن بر درفش
شمارهٔ ۴۹
چو روزی که دارد بخاور گریغ
هم از باختر بر زند باز تیغ
شمارهٔ ۵۰
فزاینده شان خوبی از چهر ولاف
سراینده شان از گلو زند واف