شمارهٔ ۶۱
بیک ماه بالا گرفت آن نهال
فزون زانکه دیگر درختان بسال
شمارهٔ ۶۲
چو سر کفته شد غنچۀ سرخ گل
جهان جامه پوشید همرنگ مل
شمارهٔ ۶۳
بزرینه جام اندرون لعل مل
فروزنده چون لاله بر زرد گل
شمارهٔ ۶۴
سپه پهلوان بود با شاه جم
بخّم اندرون شاد و خرّم ببم
شمارهٔ ۶۵
بر آن راهداران جوینده کام
یکی مهتری بد دیانوش نام
شمارهٔ ۶۶
یکی تیز پائی و دانوش نام
گذشته برو بر بسی کام و دام
شمارهٔ ۶۷
هزاران بدش اندرون طاق و خم
به بجکم درش نقش باغ ارم
شمارهٔ ۶۸
تو شیری و شیران بکردار غرم
برو تا رهانی دلم را ز گرم
شمارهٔ ۶۹
بجوشیدش از دیدگان خون گرم
بدندان همی کند از تنش چرم
شمارهٔ ۷۰
بدل گفت اگر جنگجوئی کنم
بپیکار او سرخ رویی کنم
بگریند مر دوده و میهنم
که بی سر ببینند خسته تنم