شمارهٔ ۳۱
حکایت کند نرگس اندر چمن
ز چشم دلارام روز خمار
ز مینا یکی شاخ دیدی لطیف
درم برگ آن شاخ و دینار بار
چو فیروزه بر آینۀ آبگیر
بر آورده نیلوفر سازگار
چو کافر سیه روی بر گرد او
ز دوده سنانها بود آبدار
شمارهٔ ۳۲
تو گفتی ز اسرار ایشان همی
فرستد بدو آفتاب اسکدار
شمارهٔ ۳۳
توپی آن داور محکم که از دادش بنی آدم
بیارامیده در عالم و مؤمن در حق شیذر
شمارهٔ ۳۴
بگیر ای شاه آزادت ملک طبع و ملک زاده
ز دست دلبران باده در این هرمرد شهریور
شمارهٔ ۳۵
بسوی خورابه رایت کشید
که بد خانه ای مستقر و مقر
شمارهٔ ۳۶
همی بکشتی تا آدمی نماند شجاع
هی بدادی تا آدمی نماند فقیر
شمارهٔ ۳۷
دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر
شمارهٔ ۳۸
بنام و کنیتت آراسته باد
ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر
شمارهٔ ۳۹
گرفت از ماه فروردین جهان فر
چو فردوس برین شد هفت کشور
شمارهٔ ۴۰
شه گیتی ز غزنین تاختن برد
بر افغانان و بر گبران کهبر