کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شمارهٔ ۱۰۱

    چون بایشان باز خورد آسیب شاه کامیاب

    جنگ ایشان عجز گشت و سحر ایشان بادزم

    شمارهٔ ۱۰۲

    سر زلف مشکین جانان من

    مرا کشت و پیچید بر جان من

    ایا ترک سیمین تن سنگدل

    هویدا بتو راز پنهان من

    دو ابرند زلف تو و چشم من

    بعشق اندرون هر دو برهان من

    ز مشکست بر سیم باران تو

    ز خونست بر زرّ باران من

    بفرمان من باش تا برخوری

    ترا بد نیاید ز فرمان من

    نگردم ز پیمان تو من بدل

    مگردان تو دل را ز پیمان من

    شمارهٔ ۱۰۳

    بکرد با دل تو ای ملک وفا بیعت

    بکرد با سیر پاک تو هنر پیمان

    ز طبع و دست تو گیرد همی سخا حجت

    ز خاطر تو نماید همی خطر برهان

    بطاعت تو نیارد همی قضا غفلت

    بخدمت تو نجوید همی قدر عصیان

    بنور مدح تو گیرد همی ذکا زینت

    بآفرین تو گیرد همی فکر سامان

    بخیر مال ، ترا هست آشنا دولت

    بسعد کام ، ترا هست راهبر دوران

    ز هیبت تو نگردد همی روا فکرت

    ز همت تو نیابد همی گذر کیوان

    ز سیرت تو برد زینت و بها حکمت

    ز عادت تو پذیرد جمال و فر احسان

    نجست یارد پیش تو اژدها وقعت

    نکرد یارد پیش تو شیر نر جولان

    تراست بر همه مردان پارسا منت

    تراست بر همه گردان نامور فرمان

    شدست کام تو بر کامۀ عطا صورت

    شدست نام تو بر نامۀ ظفر عنوان

    شدست بر کرم و فضل تو گوا فکرت

    نکرد از خرد و فضل مختصر یزدان

    ز تو نخواهد شد جاودان جدا ملکت

    ز تو نخواهد شد هیچ زاستر ایمان

    بود زمین عدوی ترا گیا شدّت

    بود درخت حسود ترا ثمر خذلان

    نکرد طبع تو هرگز بناسزا رغبت

    نکرد رای تو هرگز ببد سیر فرمان

    براستی برد از تو همی ضیا ملت

    بفرّخی برد از تو همی اثر ایمان

    همی کنند بنیکی ترا دعا امت

    همی برند بشادی ز تو قبا فتیان

    دهد بصحبت اعدای تو رضا محنت

    کند بجان بداندیش تو نظر احزان

    همی بجوید مهر ترا هوا رحمت

    همی ببندد امر ترا کمر کیوان

    گرفت با طرب سال تو بلاقلت

    گرفت با شرف ماه تو حذر احسان

    چنانکه سال نو آورد مر ترا نزهت

    خجسته بادت امسال سر بسر کیهان

    شمارهٔ ۱۰۴

    تو آن شاهی که اندر شرق و در غرب

    جهود و گبر و ترسا و مسلمان

    همی گویند در تسبیح و تهلیل

    که یا رب عاقبت محمود گردان

    شمارهٔ ۱۰۵

    پاسخی ده تا نشان یابم ز ناپیدا دهان

    در جهان هرگز که دید از چیز ناپیدا نشان

    مردمان پیدا دهان دارند و ناپیدا سخن

    تو چرا پیدا سخن داری و ناپیدا دهان

    شمارهٔ ۱۰۶

    آیین عجم رسم جهاندار فریدون

    بر شاه جهاندار فری باد و همایون

    شمارهٔ ۱۰۷

    از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد

    وز فرّ و هنر بینم بر دیزۀ تو یون

    شمارهٔ ۱۰۸

    زین هر دو زمین هر چه گیا روید تا حشر

    بیخش همه روئین بود و شاخ طبر خون

    شمارهٔ ۱۰۹

    ز خون دشمن او شد ببحر مغرب جوش

    فکند تیغ یمانش رخش در عمان

    شمارهٔ ۱۱۰

    ز میغ نزم کزان روز روشن از مه تیر

    چنان نمود که تاری شب از مه آبان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha