کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به عجز از ناتوانی‌ها اگر بردی تو راه آنجا
    صدای کوس نوبت زن ز ماهی تا به ماه آنجا
    اگر رحمت هوس داری امید از غیر، کوته کن
    که غیر از لطف او نبوَد دگر پشت‌وپناه آنجا
    در اینجا کار خود کن دستگاه بندگی داری
    که از دستت نمی‌آید دگر این دستگاه آنجا
    شفیعی نیست هرگز با تو غیر از شبنم خجلت
    به‌جز جوش عرق دیگر نباشد عذرخواه آنجا
    شرر در مجمر دل ز آتش شوق محبت زن
    که سوزد خرمن صد جرم را یک برق آه آنجا
    به‌غیراز لطف حق دیگر نباشد دستگیر تو
    اگر صدبار سوی دیگری آری نگاه آنجا
    مخور جام فریب بزم حسرتخانۀ عالم
    که یکسان است در مَسند، گدا‌و‌پادشاه آنجا
    نمی‌پرسد به‌جز بار گنه کس از ره‌آوردت
    نباشد ارمغانی بهتر از روی سیاه آنجا
    در این بازار عبرت عرضه ده سامان عصیانت
    که جوشد مشتری اندر سر بار گناه آنجا
    برای حاصل امکان غرور ما‌و‌من تا کی
    اگر بشکستی نفس خود، شکن طرف کلاه آنجا
    چه خوش گفته است طغرل، حضرت بحر سخن، بیدل:
    «به اوج کبریا کز پهلوی عجز است راه آنجا...»

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha