به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

شاهدی

شاهدیغزلیاتشمارهٔ ۲۷: امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت

1890عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت

ما واله و او روی و نظر سوی دگر داشت

گفتم که کنم نسبت آن زلف به عنبر

آورد صبا نکهت آن بوی دگر داشت

خلق نگران رخ او کشته ز هر سو

وان سرو به هر سو نگری روی دگر داشت

دل زان نکشیدم به سوی حوری و فردوس

کو میل به سوی دگر و کوی دگر داشت

گر شاهدی خسته شود سوی طبیبان

از دوست طمع شربت داروی دگر داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۶: قدت سرو گفتیم و رویی نداشت 2شمارهٔ ۲۷: امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت 3شمارهٔ ۲۸: دلم را جز غمت سودی نماندست 4شمارهٔ ۲۹: دل بسی گردید چون زلف تو دلداری نیا ...5شمارهٔ ۳۰: تا به تیغ ستم اندر دل من چاک انداخ ...6شمارهٔ ۳۱: از عنبرت غبار چو بر یاسمین نشست 7شمارهٔ ۳۲: چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت 8شمارهٔ ۳۳: دلبرا در کشتن ما خود بگویی سود چیس ...9شمارهٔ ۳۴: خوش بود که تیرش به دل ما گذری داشت 10شمارهٔ ۳۵: هر سر که بوی سنبل تو در دماغ داشت 11شمارهٔ ۳۶: آنکو دل خود به خار ننهاد 12شمارهٔ ۳۷: جان ز تن رفت و دل اندر عقد گیسویت ...13شمارهٔ ۳۸: زلف و رخ تو چون شب مهتاب نماید 14شمارهٔ ۳۹: خوب رویان چو صید عام کنند 15شمارهٔ ۴۰: دانی که جان به فکر لبت در چه حال ب ...16شمارهٔ ۴۱: از کمان خانه چو خوبان سحری بگشایند 17شمارهٔ ۴۲: ز زلف تو جان چون شود فارغ آیند 18شمارهٔ ۴۳: دل بی غم تو چرا نشیند 19شمارهٔ ۴۴: دیده از دیدن تو بس نکند 20شمارهٔ ۴۵: با آنکه درین سینه ز زخم تو بسی بود 21شمارهٔ ۴۶: چو جان خیال لبش در درون بگرداند 22شمارهٔ ۴۷: هر لحظه بر دلم ز تو گر صد بلا رسد 23شمارهٔ ۴۸: هر چه آن سرو ناز می گوید 24شمارهٔ ۴۹: تیرت ار پیکان خونین از جگر بیرون ب ...25شمارهٔ ۵۰: مژه‌اش صف زد و با خنجر و بس تیز آم ...26شمارهٔ ۵۱: جز تحفه جان عاشق درویش ندارد 27شمارهٔ ۵۲: در مجالس گر سخن زان لعل میگون می ر ...28شمارهٔ ۵۳: تا دل نظری به حال خود کرد 29شمارهٔ ۵۴: بهر خدنگ کز آن یار برگزیده رسد 30شمارهٔ ۵۵: چو دلبران به دل ما سه چیز می جویند 31شمارهٔ ۵۶: چون دلبران ز زلف سیه تاب می دهند 32شمارهٔ ۵۷: رخش آتشم در درون می برد 33شمارهٔ ۵۸: یک ذره بدان دهن که گوید 34شمارهٔ ۵۹: کاری ندارم در جهان جز گریه در کردا ...35شمارهٔ ۶۰: دلم پیکان او را در جگر دید 36شمارهٔ ۶۱: ترسم آن سرور خوبان ستمش یاد آید 37شمارهٔ ۶۲: عمر بگذشت بدو سال اگر باز آید 38شمارهٔ ۶۳: بر گلت از عرق گلاب افتاد 39شمارهٔ ۶۴: ز بهر تیر تو میلِ (میلم) بهر مغاک ...40شمارهٔ ۶۵: با سلسلۀ زلفی دل میل بسی دارد 41شمارهٔ ۶۶: با آنکه دل به درد تو بس دردمند بود 42شمارهٔ ۶۷: بجز کوی تو دل منزل نگیرد 43شمارهٔ ۶۸: یار بر من دود دلها میکشد 44شمارهٔ ۶۹: درد تو جان من بجز این تن نمی کشد 45شمارهٔ ۷۰: امشب دلم به فکر دهان تو تنگ بود 46شمارهٔ ۷۱: هزار شکر که جنت دوام خواهد بود 47شمارهٔ ۷۲: ترک من دیگر به غوغا می رود 48شمارهٔ ۷۳: دل دید قدت ز قامت افتاد 49شمارهٔ ۷۴: گر چه دل ز آتش هجران تو داغی دارد 50شمارهٔ ۷۵: مرا گر در نظر گلزار باشد 51شمارهٔ ۷۶: زلف مشکین را چو خوبان بر رخ زیبا ن ...52شمارهٔ ۷۷: میکشد روی دلم هر دم به مهروی دگر 53شمارهٔ ۷۸: دل را چو نیست جز غم تو همدمی دگر 54شمارهٔ ۷۹: جانا ز دل خدنگ جفا را تو باز دار 55شمارهٔ ۸۰: لعلت از کوثر به معنی پاک تر 56شمارهٔ ۸۱: تا خیال قامتت بگذاشت ما را در ضمیر 57شمارهٔ ۸۲ - در حاشیه این غزل این دو بیت را که ...58شمارهٔ ۸۳: ای دل ز خودی خود جدا باش 59شمارهٔ ۸۴: بنما طلعت موجه خویش 60شمارهٔ ۸۵: خواهم امروز عتابی بکنم با دل خویش 61شمارهٔ ۸۶: مرغ دل راست عزم مسکن خویش 62شمارهٔ ۸۷: مرا خوش است به درد خود و جراحت خوی ...63شمارهٔ ۸۸: با نی شکر بگو که ننازد به قند خویش 64شمارهٔ ۸۹: به فکر سر دهانت چو غنچه‌ام دل تنگ 65شمارهٔ ۹۰: دل ز کار و بار عالم سر به سر برکند ...66شمارهٔ ۹۱: بی تو به گلشنم نکشد دل به باغ هم 67شمارهٔ ۹۲: بی گل روی تو نبود میل سوی گلشنم 68شمارهٔ ۹۳: خونم از مستی طریق عقل را گم میکنم 69شمارهٔ ۹۴: بر خاک رهت ما سر تسلیم نهادیم 70شمارهٔ ۹۵: چو روز فرقت آن مه وداع دل کردم 71شمارهٔ ۹۶: آن جان من و روان مردم 72شمارهٔ ۹۷: چو چشم تو من فتنه جویی ندارم 73شمارهٔ ۹۸: چون در صفت آن لب شکر شکن آیم 74شمارهٔ ۹۹: از آن ساعت که روی آن بت پیمان شکن ...75شمارهٔ ۱۰۰: چرا ز درد غم یار خود بغم باشیم 76شمارهٔ ۱۰۱: خواهم که با تو قصه خود در میان نه ...77شمارهٔ ۱۰۲: به عشق آن میان شد مدتی با من سمر ...78شمارهٔ ۱۰۳: مرا گر هجر دل بر آتش است و دیده د ...79شمارهٔ ۱۰۴: تا دل به قید زلف دل آرام بسته ایم 80شمارهٔ ۱۰۵: به پیش عارض او عرض آفتاب مکن 81شمارهٔ ۱۰۶: گویا بگذشتی ز چمن با رخ گلگون 82شمارهٔ ۱۰۷: آمد نگار بر در دل دیده باز کن 83شمارهٔ ۱۰۸: ما را درون پرآتش و غافل نگار از آ ...84شمارهٔ ۱۰۹: عمر در صبر شد و وعدۀ دیدار همان 85شمارهٔ ۱۱۰: ای جان فدای جمله به شمشیر جنگ تو 86شمارهٔ ۱۱۱: تا کی کنیم آتش دل را نهان از او 87شمارهٔ ۱۱۲: دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو 88شمارهٔ ۱۱۳: جانا به لطف خویش به ما یک سخن بگو 89شمارهٔ ۱۱۴: خوشا شب تا سحر با او نشسته 90شمارهٔ ۱۱۵: ماییم ز عشق مست رفته 91شمارهٔ ۱۱۶: اگر از دهان تو زد لاف پسته 92شمارهٔ ۱۱۷: ای نسیم از دوست اعلامی بده 93شمارهٔ ۱۱۸: خطت طعنه بر مشک و عنبرزده 94شمارهٔ ۱۱۹: تا مردمک دیده من حسن تو دیده 95شمارهٔ ۱۲۰: بگو به یار که کاشانه که می پرسی 96شمارهٔ ۱۲۱: دو زلف سرکش دلبند داری 97شمارهٔ ۱۲۲: دلا گر عشق مهروئی نداری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ