به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

شاهدی

شاهدیغزلیاتشمارهٔ ۳۲: چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت

1900عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت

قرار و صبر و هوش از عقل و دین ریخت

چو دیدم غمزه‌اش فتان دین است

بگفتم خون خلقی بر زمین ریخت

چو بر گلبرگ تر زد حلقه سنبل

غبار مشک را بر یاسمین ریخت

ز لعلش آب حیوان زندگی یافت

چو از کوثر درون ماء معین ریخت

دمادم شاهدی بهر نثارش

ز هجر دیده بر در ثمین ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۱: از عنبرت غبار چو بر یاسمین نشست 2شمارهٔ ۳۲: چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت 3شمارهٔ ۳۳: دلبرا در کشتن ما خود بگویی سود چیس ...4شمارهٔ ۳۴: خوش بود که تیرش به دل ما گذری داشت 5شمارهٔ ۳۵: هر سر که بوی سنبل تو در دماغ داشت 6شمارهٔ ۳۶: آنکو دل خود به خار ننهاد 7شمارهٔ ۳۷: جان ز تن رفت و دل اندر عقد گیسویت ...8شمارهٔ ۳۸: زلف و رخ تو چون شب مهتاب نماید 9شمارهٔ ۳۹: خوب رویان چو صید عام کنند 10شمارهٔ ۴۰: دانی که جان به فکر لبت در چه حال ب ...11شمارهٔ ۴۱: از کمان خانه چو خوبان سحری بگشایند 12شمارهٔ ۴۲: ز زلف تو جان چون شود فارغ آیند 13شمارهٔ ۴۳: دل بی غم تو چرا نشیند 14شمارهٔ ۴۴: دیده از دیدن تو بس نکند 15شمارهٔ ۴۵: با آنکه درین سینه ز زخم تو بسی بود 16شمارهٔ ۴۶: چو جان خیال لبش در درون بگرداند 17شمارهٔ ۴۷: هر لحظه بر دلم ز تو گر صد بلا رسد 18شمارهٔ ۴۸: هر چه آن سرو ناز می گوید 19شمارهٔ ۴۹: تیرت ار پیکان خونین از جگر بیرون ب ...20شمارهٔ ۵۰: مژه‌اش صف زد و با خنجر و بس تیز آم ...21شمارهٔ ۵۱: جز تحفه جان عاشق درویش ندارد 22شمارهٔ ۵۲: در مجالس گر سخن زان لعل میگون می ر ...23شمارهٔ ۵۳: تا دل نظری به حال خود کرد 24شمارهٔ ۵۴: بهر خدنگ کز آن یار برگزیده رسد 25شمارهٔ ۵۵: چو دلبران به دل ما سه چیز می جویند 26شمارهٔ ۵۶: چون دلبران ز زلف سیه تاب می دهند 27شمارهٔ ۵۷: رخش آتشم در درون می برد 28شمارهٔ ۵۸: یک ذره بدان دهن که گوید 29شمارهٔ ۵۹: کاری ندارم در جهان جز گریه در کردا ...30شمارهٔ ۶۰: دلم پیکان او را در جگر دید 31شمارهٔ ۶۱: ترسم آن سرور خوبان ستمش یاد آید 32شمارهٔ ۶۲: عمر بگذشت بدو سال اگر باز آید 33شمارهٔ ۶۳: بر گلت از عرق گلاب افتاد 34شمارهٔ ۶۴: ز بهر تیر تو میلِ (میلم) بهر مغاک ...35شمارهٔ ۶۵: با سلسلۀ زلفی دل میل بسی دارد 36شمارهٔ ۶۶: با آنکه دل به درد تو بس دردمند بود 37شمارهٔ ۶۷: بجز کوی تو دل منزل نگیرد 38شمارهٔ ۶۸: یار بر من دود دلها میکشد 39شمارهٔ ۶۹: درد تو جان من بجز این تن نمی کشد 40شمارهٔ ۷۰: امشب دلم به فکر دهان تو تنگ بود 41شمارهٔ ۷۱: هزار شکر که جنت دوام خواهد بود 42شمارهٔ ۷۲: ترک من دیگر به غوغا می رود 43شمارهٔ ۷۳: دل دید قدت ز قامت افتاد 44شمارهٔ ۷۴: گر چه دل ز آتش هجران تو داغی دارد 45شمارهٔ ۷۵: مرا گر در نظر گلزار باشد 46شمارهٔ ۷۶: زلف مشکین را چو خوبان بر رخ زیبا ن ...47شمارهٔ ۷۷: میکشد روی دلم هر دم به مهروی دگر 48شمارهٔ ۷۸: دل را چو نیست جز غم تو همدمی دگر 49شمارهٔ ۷۹: جانا ز دل خدنگ جفا را تو باز دار 50شمارهٔ ۸۰: لعلت از کوثر به معنی پاک تر 51شمارهٔ ۸۱: تا خیال قامتت بگذاشت ما را در ضمیر 52شمارهٔ ۸۲ - در حاشیه این غزل این دو بیت را که ...53شمارهٔ ۸۳: ای دل ز خودی خود جدا باش 54شمارهٔ ۸۴: بنما طلعت موجه خویش 55شمارهٔ ۸۵: خواهم امروز عتابی بکنم با دل خویش 56شمارهٔ ۸۶: مرغ دل راست عزم مسکن خویش 57شمارهٔ ۸۷: مرا خوش است به درد خود و جراحت خوی ...58شمارهٔ ۸۸: با نی شکر بگو که ننازد به قند خویش 59شمارهٔ ۸۹: به فکر سر دهانت چو غنچه‌ام دل تنگ 60شمارهٔ ۹۰: دل ز کار و بار عالم سر به سر برکند ...61شمارهٔ ۹۱: بی تو به گلشنم نکشد دل به باغ هم 62شمارهٔ ۹۲: بی گل روی تو نبود میل سوی گلشنم 63شمارهٔ ۹۳: خونم از مستی طریق عقل را گم میکنم 64شمارهٔ ۹۴: بر خاک رهت ما سر تسلیم نهادیم 65شمارهٔ ۹۵: چو روز فرقت آن مه وداع دل کردم 66شمارهٔ ۹۶: آن جان من و روان مردم 67شمارهٔ ۹۷: چو چشم تو من فتنه جویی ندارم 68شمارهٔ ۹۸: چون در صفت آن لب شکر شکن آیم 69شمارهٔ ۹۹: از آن ساعت که روی آن بت پیمان شکن ...70شمارهٔ ۱۰۰: چرا ز درد غم یار خود بغم باشیم 71شمارهٔ ۱۰۱: خواهم که با تو قصه خود در میان نه ...72شمارهٔ ۱۰۲: به عشق آن میان شد مدتی با من سمر ...73شمارهٔ ۱۰۳: مرا گر هجر دل بر آتش است و دیده د ...74شمارهٔ ۱۰۴: تا دل به قید زلف دل آرام بسته ایم 75شمارهٔ ۱۰۵: به پیش عارض او عرض آفتاب مکن 76شمارهٔ ۱۰۶: گویا بگذشتی ز چمن با رخ گلگون 77شمارهٔ ۱۰۷: آمد نگار بر در دل دیده باز کن 78شمارهٔ ۱۰۸: ما را درون پرآتش و غافل نگار از آ ...79شمارهٔ ۱۰۹: عمر در صبر شد و وعدۀ دیدار همان 80شمارهٔ ۱۱۰: ای جان فدای جمله به شمشیر جنگ تو 81شمارهٔ ۱۱۱: تا کی کنیم آتش دل را نهان از او 82شمارهٔ ۱۱۲: دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو 83شمارهٔ ۱۱۳: جانا به لطف خویش به ما یک سخن بگو 84شمارهٔ ۱۱۴: خوشا شب تا سحر با او نشسته 85شمارهٔ ۱۱۵: ماییم ز عشق مست رفته 86شمارهٔ ۱۱۶: اگر از دهان تو زد لاف پسته 87شمارهٔ ۱۱۷: ای نسیم از دوست اعلامی بده 88شمارهٔ ۱۱۸: خطت طعنه بر مشک و عنبرزده 89شمارهٔ ۱۱۹: تا مردمک دیده من حسن تو دیده 90شمارهٔ ۱۲۰: بگو به یار که کاشانه که می پرسی 91شمارهٔ ۱۲۱: دو زلف سرکش دلبند داری 92شمارهٔ ۱۲۲: دلا گر عشق مهروئی نداری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ