کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از کمان خانه چو خوبان سحری بگشایند

    خون بس دل که به هر رهگذری بگشایند

    خط و خال تو چو از عشق دری بگشایند

    ای بسا فتنه که بر هر گذر ی بگشایند

    ره خوبان همگی بر گل و بر لاله شود

    بس که خون دمبدم از هر جگری بگشایند

    سر به پیش افکند از شرم و نهد دیده به خواب

    گر سوی نرگس رعنا نظری بگشایند

    چشم محبوس مرا طاق به دیدار کجاست

    مگر اندر دل پر درد دری بگشایند

    خیره سازند نظر را به شعاع خورشید

    که ز رخ پرده بری دیده دری بگشایند

    شاهدی کن سر خود خاک ره و فارغ شو

    ور نه هر لحظه تو ر ا درد سری بگشایند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha