کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تیرت ار پیکان خونین از جگر بیرون برد

    جان شیرین تیره رخت از هر گذر بیرون برد

    با خیالت جان من در تن بسی دل خوش بود

    لیک ترسم سیل اشکش از نظر بیرون برد

    می پزم سودای زهد و توبه و آمد بهار

    کو می صافی که این سودا ز سر بیرون برد

    پرخطر راهست راه عشق و ما بی زاد و آب

    سیل اشک ما مگر هم زین خطر بیرون برد

    سرخ رو گردد به نزد عاشقانت شاهدی

    خون دل را دمبدم از دیده گر بیرون برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha