به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
کو نزل عاشقان که منزل رسیدهایم
جان نورهان دهیم که نادیده دیدهایم
آزاده رسته از در دربند حادثات
رستی خوران به باغ رضا آرمیدهایم
چون چار هفته مه که به خورشید درخزد
یک هفته زیر سایهٔ خاصان خزیدهایم
بیجوش خون چو موکب ساغر گذشتهایم
بیچتر زر چو لشکر آتش دویدهایم
در نیم شب چو صبح پسین درگرفتهایم
در ملک نیمروز به پیشین رسیدهایم
از پشت چار لاشه فرود آمده چو عقل
بر هفت مرکبان فلک ره بریدهایم
گلگون ما که آب خور وصل دیده بود
بر آب او صفیر ز کیوان شنیدهایم
در عالمی که راه ز ظلمت به ظلمت است
از نور سوی نور شبیخون گزیدهایم
ای دل صلای قرصهٔ رنگین آفتاب
کز ره بلای آخور سنگین کشیدهایم
ای ساقیالغیاث که بس ناشتا لبیم
زان می بده که دی به صبوحی چشیدهایم
ای میزبان میکده ایثار کن به ما
بیغولهای که از پی غولان رمیدهایم
بیم است از آن که، صبح قیامت برون دمد
تا ور آه صور در دمیدهایم
ما ناوکی و دعوت ما تیر ناوکی
تیری کز او علامت سلطان دریدهایم
از صبح و شام هم به زر شام و سیم صبح
سلطان چرخ را به غلامی خریدهایم
در خاک کوی ریختهایم آبرو از آنک
ترسیدهایم از آب که ما سگ گزیدهایم
دل را کبود پوش صفا کردهایم از آنک
خاقانی فلک دل خورشید دیدهایم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.