کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیست در موکب جهان مردی

    نیست بر گلبن فلک وردی

    پدر مکرمت ز مادر دهر

    فرد مانده است، بی‌نوا فردی

    رصد روز و شب چه می‌باید

    که ندارد ره کرم گردی

    چیست از سرد و گرم خوان فلک

    جز دو نان این سپید و آن زردی

    درد بخل است جان عالم را

    الامان یارب از چنین دردی

    من که خاقانیم ز خوان فلک

    دست شستم که نیست پس خوردی

    ناجوان مردم ار جهان خواهم

    که ندارد جهان جوان مردی

    همتم رستمی است کز سر دست

    دیو آز افکند به ناوردی

    خواجه‌ای وعدهٔ نوالم داد

    بر زبان عزیزتر مردی

    گفتم آن مرد را که به دلت

    بپذیرم یکی ره آوردی

    که بسا مخلصا که شربت زهر

    نوش کرد از برای هم‌دردی

    خواجه وعده وفا نکرد و وفا

    کی کند هیچ بخل پروردی

    گرچه او سرد کرد خاطر من

    گرم شد هم نگفتنش سردی

    دل که آزرد اگر بدانستی

    کو کسی نیست هم نیازردی

    دیر دانست دل که او کس نیست

    ورنه از نیست یاد چون کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha