کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دی شبانگه به غلط تا به لب دجله شدم

    باجگه دیدم و نظاره بتان حرمی

    بر لب دجله ز بس نوش لب نوش‌لبان

    غنچه غنچه شده چون پشت فلک روی زمی

    نازنینان عرب دیدم و رندان عجم

    تشنه‌دل ز آرزو و غرقه تن از محتشمی

    پیری از دور بیامد عجمی زاد و غریب

    چشم پوشیده و نالان ز برهنه قدمی

    دهنش خشک و شکفته رخش از ابر مژه

    جگرش گرم و فسرده تنش از سرد دمی

    تشنگی بایه برده به لب دجله فتاد

    سست تن مانده و از سست تنی سخت غمی

    آب برداشتن از دجله مگر زور نداشت

    که نوان بود ز لرزان تنی و پشت خمی

    شربتی آب طلب کرد ز ملاحی و گفت

    هات یا شیخ ذهیبا حرمی الرقم

    پیر گفت ای فتی آن زر که ندارم چه دهم

    گفت: اخسا قطع الله یمین العجمی

    آبی از دجله چوبینم که به پیری ندهند

    من ز بغداد چه گویم صفت بی‌کرمی

    بی‌درم لاف ز بغداد مزن خاقانی

    گر چه امروز به میزان سخن یک درمی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha