کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گنج عمری داشتی خاقانیا

    کم کم از گنج تو گم شد آه آه

    شد سیاهی دیدهٔ دولت سپید

    شد سپیدی چهرهٔ سلوت سیاه

    در زیان عمر یکسانند خلق

    خواه درویش است، خواهی پادشاه

    از کیا درگیر کز زر یافت تاج

    تا شبانی کز گیا دارد کلاه

    بامدادان روز چون سر برزند

    بر همه یکسان درآید شام‌گاه

    هرکه را بی‌صرف کم شد نقد عمر

    هست مغبون اندر این بازارگاه

    عمر کاهد تن گدازد دور چرخ

    اینت چرخ تن گداز عمر کاه

    جزوی از من کم شود، جزوی ز میر

    روزی از من بگذرد، روزی ز شاه

    از گدائی چون من و میری چو تو

    عمر یکسان می‌ستاند سال و ماه

    کام ثعبان را چه خرچنگ و چه مور

    سیل طوفان را چه خرسنگ و چه کاه

    آتش سوزان و داس تیز را

    یک صفت باشد تر و خشک گیاه

    شمع را از باد کی باشد امان؟

    پنبه را ز آتش کجا باشد پناه

    شاه محجوب است و من آگه ز کار

    شاه مشغول است و من فارغ ز جاه

    بلکه من آزادم او در بند آز

    بلکه من آگاهم او غافل ز راه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha