کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در دو عالم کار ما داریم کز غم فارغیم

    الصبوح ای دل که از کار دو عالم فارغیم

    کم زدیم و عالم خاکی به خاکی باختیم

    و آن دگر عالم گرو دادیم و از کم فارغیم

    عقل اگر در کشت‌زار خاک آدم ده کیاست

    ما چنان کز عقل بیزاریم از آدم فارغیم

    خاک عشق از خون عقلی به که غم‌بار آورد

    ما که ترک عقل گفتیم از همه غم فارغیم

    عشق داریم از جهان گر جان مباشد گو مباش

    چون سلیمان حاضر است تخت و خاتم فارغیم

    همدم ما گر به بوی جرعه مستی شد تمام

    ما به دریا نیم مستیم و ز همدم فارغیم

    محرم از بهر نهان کاران به کار آید حریف

    ما که می پیدا خوریم از کار محرم فارغیم

    این لب خاکین ما را در سفالی باده ده

    جام جم بر سنگ زن کز جام و از جم فارغیم

    چرخ و اختر چیست طاق آرایشی و طارمی است

    ما خراب دوستیم از طاق و طارم فارغیم

    تن سپر کردیم پیش تیر باران جفا

    هرچه زخم آید ببوسیم و ز مرهم فارغیم

    گر شما دین و دلی دارید و از ما فارغید

    ما نه دین داریم و نه دل وز شما هم فارغیم

    چند دام از زهد سازی و دم از طاعت زنی

    ما هم از دام تو دوریم و هم از دم فارغیم

    لاف آزادی زنی با ما مزن باری که ما

    از امید جنت و بیم جهنم فارغیم

    چند یاد از کعبه و زمزم کنی خاقانیا

    باده ده کز کعبه آزاد و ز زمزم فارغیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha