به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانیرباعیاتشمارهٔ ۲: کردیم به ناکام بسیج ره را

3310عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کردیم به ناکام بسیج ره را

بگذاشته بیهوده دل ابله را

گفتم مگر از وصل شبی عید کنم

چون ابر حجاب شد ندیدم مه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱: در سایه خویش گوشه ای ده ما را 2شمارهٔ ۲: کردیم به ناکام بسیج ره را 3شمارهٔ ۳: گفتم به وصال وعده دادست مرا 4شمارهٔ ۴: من با که بگویم که چه افتاد مرا 5شمارهٔ ۵: دیریست که انتظار می داد مرا 6شمارهٔ ۶: ایزد که به عز و ناز پرورد مرا 7شمارهٔ ۷: با دل گفتم کجا شد آن حشمت ما 8شمارهٔ ۸: رفتی و دگر یاد نکردی از ما 9شمارهٔ ۹: در هیچ صدف نیست چند دردانه ما 10شمارهٔ ۱۰: تن بود گرو کرده جان از مبدأ 11شمارهٔ ۱۱: ای ذات تو مطلقا همه چون و چرا 12شمارهٔ ۱۲: بوی گل رز کرد مرا مست و خراب 13شمارهٔ ۱۳: هنگام صبوح چون درآیی از خواب 14شمارهٔ ۱۴: خواهم ز تو چیزی به معمایی خوب 15شمارهٔ ۱۵: ساقی به که سپیده بر خویش بجنب 16شمارهٔ ۱۶: آنجا که دل سوخته ما آنجاست 17شمارهٔ ۱۷: زین واقعه سیاره و افلاک بسوخت 18شمارهٔ ۱۸: بی خویشتنم و دیش یگانه ی ماست 19شمارهٔ ۱۹: جان زنده دل از نسیم جانانه ماست 20شمارهٔ ۲۰: آنی تو که شیوه تو برگزیده ی ماست 21شمارهٔ ۲۱: نه در خور اوییم و نه او لایق ماست 22شمارهٔ ۲۲: معموری روزگار ویرانی ماست 23شمارهٔ ۲۳: هر دم که خیال از نظرم بگذشتست 24شمارهٔ ۲۴: آسوده دلی که زیر بار غم تست 25شمارهٔ ۲۵: محصول من از باده پرستی غم تست 26شمارهٔ ۲۶: از روی تو در نظر خیالی ماندست 27شمارهٔ ۲۷: این دست اگر چه زیر سرها بودست 28شمارهٔ ۲۸: گفتم که برای ما قرینی بفرست 29شمارهٔ ۲۹: درد سر بنده را مداوا بفرست 30شمارهٔ ۳۰: در مذهب عاشقان قراری دگر است 31شمارهٔ ۳۱: ما کافر عشقیم مسلمان دگرست 32شمارهٔ ۳۲: در عالم عقل مدخل عشق خوشست 33شمارهٔ ۳۳: هر چند که اضطراب بیش از پیش است 34شمارهٔ ۳۴: آب دهن و دلت اگر تاریکست 35شمارهٔ ۳۵: یاد تو به هر صبوح مفتوح منست 36شمارهٔ ۳۶: از اصل نیاز کدیه شاهی منست 37شمارهٔ ۳۷: جام جم سعد دین نزاری اینست 38شمارهٔ ۳۸: آن کس که ورای کفر و ایمان من اوست 39شمارهٔ ۳۹: مخموری ما ز مستی مستی اوست 40شمارهٔ ۴۰: آنجا که به فال نیست آزردن دوست 41شمارهٔ ۴۱: ای گوشت خران دنبه ارزان نیکوست 42شمارهٔ ۴۲: ای یار حجاب ما همه از ماییست 43شمارهٔ ۴۳: در دیده ی ابر این زمستان نم نیست 44شمارهٔ ۴۴: ای یار اگر از بدو ازل وصلی نیست 45شمارهٔ ۴۵: خون آمد و پیراهن چشمم بگرفت 46شمارهٔ ۴۶: ختمست به غمزه دلبری بر چشمت 47شمارهٔ ۴۷: گفتی که کی آمد و کجا بود و کجاست 48شمارهٔ ۴۸: از دست رقیبان مخالف چپ و راست 49شمارهٔ ۴۹: چشم تو ز بس که کرد خون از چپ و راس ...50شمارهٔ ۵۰: با یار بگفتم به زبانی که مراست 51شمارهٔ ۵۱: هر صبح که جام عشق گیرم بر دست 52شمارهٔ ۵۲: دیرست که خواجه مجددین از سر دست 53شمارهٔ ۵۳: در دامن دوستان دانا زن دست 54شمارهٔ ۵۴: گویند که ای زمام دل داده ز دست 55شمارهٔ ۵۵: ای دل چو بدو نیک جهان بر گذرست 56شمارهٔ ۵۶: زان روی که روی عاشقان در یادست 57شمارهٔ ۵۷: می گر چه که طبع تلخ، شورانگیز ست 58شمارهٔ ۵۸: با دیده و ره ندیده بسیار کس است 59شمارهٔ ۵۹: گر هیچ هدایتی کند عزمی جست 60شمارهٔ ۶۰: دیدار به ما نمود و در پرده نشست 61شمارهٔ ۶۱: کفر از سر زلفین تو در عین حق است 62شمارهٔ ۶۲: بیداد ز عقل و خرد و هوش و دل است 63شمارهٔ ۶۳: تشنیع که می زنند بر من چهار است 64شمارهٔ ۶۴: خودین چه کند چون نظرش کوتاه است 65شمارهٔ ۶۵: در هر دوری عاشق و معشوقی هست 66شمارهٔ ۶۶: گوید به من که چونی و حالت چیست 67شمارهٔ ۶۷: بس خلق که بر آمده (و) رفته گریست 68شمارهٔ ۶۸: من مستم و مستی من از بی خبریست 69شمارهٔ ۶۹: دیر آمد و زود برفت و ما را بگذاشت 70شمارهٔ ۷۰: جل صبح خمیر خاک آدم که سرشت 71شمارهٔ ۷۱: زان طایفه نیستم که نازم به بهشت 72شمارهٔ ۷۲: ای مطلع آفتاب رخشان، رایت 73شمارهٔ ۷۳: ایزد به تو زینت جهانبانی داد 74شمارهٔ ۷۴: هر دم زدنی فلک دگرگون گردد 75شمارهٔ ۷۵: هر لحظه دمم غمت فرو می‌بندد 76شمارهٔ ۷۶: هر کز تو برید، کی کجا پیوندد 77شمارهٔ ۷۷: ما را غم تو زیر و زبر می دارد 78شمارهٔ ۷۸: ای شمس سرت میل به پستی دارد 79شمارهٔ ۷۹: جانست شراب ترک جان نتوان کرد 80شمارهٔ ۸۰: گر عزم شرایع و سن خواهم کرد 81شمارهٔ ۸۱: آمد به برم یار و شبیخون آورد 82شمارهٔ ۸۲: آن روز نگر که جان کم تن گیرد 83شمارهٔ ۸۳: سودای تو دست در گریبانم زد 84شمارهٔ ۸۴: بزمی است که اهل دل چنین جا باشد 85شمارهٔ ۸۵: آنرا که سر و دل ملامت باشد 86شمارهٔ ۸۶: از دوست مرا وانگری بس باشد 87شمارهٔ ۸۷: یک نکته گر از لفظ مقدس باشد 88شمارهٔ ۸۸: پیوند حقیقی کشش جان باشد 89شمارهٔ ۸۹: می آینه‌ی خاطر رخشان باشد 90شمارهٔ ۹۰: بارم که به خُلق و خَلق نیکو باشد 91شمارهٔ ۹۱: با ما نه جهنم و نه مینو باشد 92شمارهٔ ۹۲: کُنجی که درو گنج الهی باشد 93شمارهٔ ۹۳: روزی که مرا از تو جدایی باشد 94شمارهٔ ۹۴: کی همچو تو مریم آستینی باشد 95شمارهٔ ۹۵: بر من به سر از عمر چنین خواهد شد 96شمارهٔ ۹۶: ای عقل چرا زبون دل باید شد 97شمارهٔ ۹۷: می‌ترسم از آن خط که جهان در تو کشد 98شمارهٔ ۹۸: ای دل سر و کارت ار چه بی‌سامان شد 99شمارهٔ ۹۹: این ره روشن مرا ز انفاس تو شد 100شمارهٔ ۱۰۰: می ده که ز جانم رمقی بیش نماند 101شمارهٔ ۱۰۱: آن به که ز روزگار نیکی ماند 102شمارهٔ ۱۰۲: دروازه‌ی روزگار اگر بربندند 103شمارهٔ ۱۰۳: در حلقه عشق هر که را جا کردند 104شمارهٔ ۱۰۴: ای یار به تو گر دگری بفرستند 105شمارهٔ ۱۰۵: مهر و مه اگر مهر نگینت بوسند 106شمارهٔ ۱۰۶: این دم همه کس را نبود تا که زند 107شمارهٔ ۱۰۷: آن‌ها که همیشه در قیامت باشند 108شمارهٔ ۱۰۸: با ما نه کند مگر از آنها که کند 109شمارهٔ ۱۰۹: عشقی که چو عشق ماست نقصان نکند 110شمارهٔ ۱۱۰: ناهید زرشک پیرهن پاره کند 111شمارهٔ ۱۱۱: هر جا که گدایی و شهی خواهد بود 112شمارهٔ ۱۱۲: آن کو زمی شبانه مخمور بود 113شمارهٔ ۱۱۳: در فطرت من گر گل و گر خار بود 114شمارهٔ ۱۱۴: هرگز دل من زبخت خشنود نبود

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ