به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانیرباعیاتشمارهٔ ۱۴: خواهم ز تو چیزی به معمایی خوب

2720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خواهم ز تو چیزی به معمایی خوب

کان هست چو طبعت به لطافت منسوب

دانی چه سوال می کنم باده بنه

نصفیش مصحف کن و نصفی مقلوب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳: هنگام صبوح چون درآیی از خواب 2شمارهٔ ۱۴: خواهم ز تو چیزی به معمایی خوب 3شمارهٔ ۱۵: ساقی به که سپیده بر خویش بجنب 4شمارهٔ ۱۶: آنجا که دل سوخته ما آنجاست 5شمارهٔ ۱۷: زین واقعه سیاره و افلاک بسوخت 6شمارهٔ ۱۸: بی خویشتنم و دیش یگانه ی ماست 7شمارهٔ ۱۹: جان زنده دل از نسیم جانانه ماست 8شمارهٔ ۲۰: آنی تو که شیوه تو برگزیده ی ماست 9شمارهٔ ۲۱: نه در خور اوییم و نه او لایق ماست 10شمارهٔ ۲۲: معموری روزگار ویرانی ماست 11شمارهٔ ۲۳: هر دم که خیال از نظرم بگذشتست 12شمارهٔ ۲۴: آسوده دلی که زیر بار غم تست 13شمارهٔ ۲۵: محصول من از باده پرستی غم تست 14شمارهٔ ۲۶: از روی تو در نظر خیالی ماندست 15شمارهٔ ۲۷: این دست اگر چه زیر سرها بودست 16شمارهٔ ۲۸: گفتم که برای ما قرینی بفرست 17شمارهٔ ۲۹: درد سر بنده را مداوا بفرست 18شمارهٔ ۳۰: در مذهب عاشقان قراری دگر است 19شمارهٔ ۳۱: ما کافر عشقیم مسلمان دگرست 20شمارهٔ ۳۲: در عالم عقل مدخل عشق خوشست 21شمارهٔ ۳۳: هر چند که اضطراب بیش از پیش است 22شمارهٔ ۳۴: آب دهن و دلت اگر تاریکست 23شمارهٔ ۳۵: یاد تو به هر صبوح مفتوح منست 24شمارهٔ ۳۶: از اصل نیاز کدیه شاهی منست 25شمارهٔ ۳۷: جام جم سعد دین نزاری اینست 26شمارهٔ ۳۸: آن کس که ورای کفر و ایمان من اوست 27شمارهٔ ۳۹: مخموری ما ز مستی مستی اوست 28شمارهٔ ۴۰: آنجا که به فال نیست آزردن دوست 29شمارهٔ ۴۱: ای گوشت خران دنبه ارزان نیکوست 30شمارهٔ ۴۲: ای یار حجاب ما همه از ماییست 31شمارهٔ ۴۳: در دیده ی ابر این زمستان نم نیست 32شمارهٔ ۴۴: ای یار اگر از بدو ازل وصلی نیست 33شمارهٔ ۴۵: خون آمد و پیراهن چشمم بگرفت 34شمارهٔ ۴۶: ختمست به غمزه دلبری بر چشمت 35شمارهٔ ۴۷: گفتی که کی آمد و کجا بود و کجاست 36شمارهٔ ۴۸: از دست رقیبان مخالف چپ و راست 37شمارهٔ ۴۹: چشم تو ز بس که کرد خون از چپ و راس ...38شمارهٔ ۵۰: با یار بگفتم به زبانی که مراست 39شمارهٔ ۵۱: هر صبح که جام عشق گیرم بر دست 40شمارهٔ ۵۲: دیرست که خواجه مجددین از سر دست 41شمارهٔ ۵۳: در دامن دوستان دانا زن دست 42شمارهٔ ۵۴: گویند که ای زمام دل داده ز دست 43شمارهٔ ۵۵: ای دل چو بدو نیک جهان بر گذرست 44شمارهٔ ۵۶: زان روی که روی عاشقان در یادست 45شمارهٔ ۵۷: می گر چه که طبع تلخ، شورانگیز ست 46شمارهٔ ۵۸: با دیده و ره ندیده بسیار کس است 47شمارهٔ ۵۹: گر هیچ هدایتی کند عزمی جست 48شمارهٔ ۶۰: دیدار به ما نمود و در پرده نشست 49شمارهٔ ۶۱: کفر از سر زلفین تو در عین حق است 50شمارهٔ ۶۲: بیداد ز عقل و خرد و هوش و دل است 51شمارهٔ ۶۳: تشنیع که می زنند بر من چهار است 52شمارهٔ ۶۴: خودین چه کند چون نظرش کوتاه است 53شمارهٔ ۶۵: در هر دوری عاشق و معشوقی هست 54شمارهٔ ۶۶: گوید به من که چونی و حالت چیست 55شمارهٔ ۶۷: بس خلق که بر آمده (و) رفته گریست 56شمارهٔ ۶۸: من مستم و مستی من از بی خبریست 57شمارهٔ ۶۹: دیر آمد و زود برفت و ما را بگذاشت 58شمارهٔ ۷۰: جل صبح خمیر خاک آدم که سرشت 59شمارهٔ ۷۱: زان طایفه نیستم که نازم به بهشت 60شمارهٔ ۷۲: ای مطلع آفتاب رخشان، رایت 61شمارهٔ ۷۳: ایزد به تو زینت جهانبانی داد 62شمارهٔ ۷۴: هر دم زدنی فلک دگرگون گردد 63شمارهٔ ۷۵: هر لحظه دمم غمت فرو می‌بندد 64شمارهٔ ۷۶: هر کز تو برید، کی کجا پیوندد 65شمارهٔ ۷۷: ما را غم تو زیر و زبر می دارد 66شمارهٔ ۷۸: ای شمس سرت میل به پستی دارد 67شمارهٔ ۷۹: جانست شراب ترک جان نتوان کرد 68شمارهٔ ۸۰: گر عزم شرایع و سن خواهم کرد 69شمارهٔ ۸۱: آمد به برم یار و شبیخون آورد 70شمارهٔ ۸۲: آن روز نگر که جان کم تن گیرد 71شمارهٔ ۸۳: سودای تو دست در گریبانم زد 72شمارهٔ ۸۴: بزمی است که اهل دل چنین جا باشد 73شمارهٔ ۸۵: آنرا که سر و دل ملامت باشد 74شمارهٔ ۸۶: از دوست مرا وانگری بس باشد 75شمارهٔ ۸۷: یک نکته گر از لفظ مقدس باشد 76شمارهٔ ۸۸: پیوند حقیقی کشش جان باشد 77شمارهٔ ۸۹: می آینه‌ی خاطر رخشان باشد 78شمارهٔ ۹۰: بارم که به خُلق و خَلق نیکو باشد 79شمارهٔ ۹۱: با ما نه جهنم و نه مینو باشد 80شمارهٔ ۹۲: کُنجی که درو گنج الهی باشد 81شمارهٔ ۹۳: روزی که مرا از تو جدایی باشد 82شمارهٔ ۹۴: کی همچو تو مریم آستینی باشد 83شمارهٔ ۹۵: بر من به سر از عمر چنین خواهد شد 84شمارهٔ ۹۶: ای عقل چرا زبون دل باید شد 85شمارهٔ ۹۷: می‌ترسم از آن خط که جهان در تو کشد 86شمارهٔ ۹۸: ای دل سر و کارت ار چه بی‌سامان شد 87شمارهٔ ۹۹: این ره روشن مرا ز انفاس تو شد 88شمارهٔ ۱۰۰: می ده که ز جانم رمقی بیش نماند 89شمارهٔ ۱۰۱: آن به که ز روزگار نیکی ماند 90شمارهٔ ۱۰۲: دروازه‌ی روزگار اگر بربندند 91شمارهٔ ۱۰۳: در حلقه عشق هر که را جا کردند 92شمارهٔ ۱۰۴: ای یار به تو گر دگری بفرستند 93شمارهٔ ۱۰۵: مهر و مه اگر مهر نگینت بوسند 94شمارهٔ ۱۰۶: این دم همه کس را نبود تا که زند 95شمارهٔ ۱۰۷: آن‌ها که همیشه در قیامت باشند 96شمارهٔ ۱۰۸: با ما نه کند مگر از آنها که کند 97شمارهٔ ۱۰۹: عشقی که چو عشق ماست نقصان نکند 98شمارهٔ ۱۱۰: ناهید زرشک پیرهن پاره کند 99شمارهٔ ۱۱۱: هر جا که گدایی و شهی خواهد بود 100شمارهٔ ۱۱۲: آن کو زمی شبانه مخمور بود 101شمارهٔ ۱۱۳: در فطرت من گر گل و گر خار بود 102شمارهٔ ۱۱۴: هرگز دل من زبخت خشنود نبود

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ