به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانیرباعیاتشمارهٔ ۱۲: بوی گل رز کرد مرا مست و خراب

2770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بوی گل رز کرد مرا مست و خراب

نوباوه گلی کرد به صد دست در آب

در کشتی می نشین که طوفان ورع

بسیار محیط عقل کردست مراب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱: ای ذات تو مطلقا همه چون و چرا 2شمارهٔ ۱۲: بوی گل رز کرد مرا مست و خراب 3شمارهٔ ۱۳: هنگام صبوح چون درآیی از خواب 4شمارهٔ ۱۴: خواهم ز تو چیزی به معمایی خوب 5شمارهٔ ۱۵: ساقی به که سپیده بر خویش بجنب 6شمارهٔ ۱۶: آنجا که دل سوخته ما آنجاست 7شمارهٔ ۱۷: زین واقعه سیاره و افلاک بسوخت 8شمارهٔ ۱۸: بی خویشتنم و دیش یگانه ی ماست 9شمارهٔ ۱۹: جان زنده دل از نسیم جانانه ماست 10شمارهٔ ۲۰: آنی تو که شیوه تو برگزیده ی ماست 11شمارهٔ ۲۱: نه در خور اوییم و نه او لایق ماست 12شمارهٔ ۲۲: معموری روزگار ویرانی ماست 13شمارهٔ ۲۳: هر دم که خیال از نظرم بگذشتست 14شمارهٔ ۲۴: آسوده دلی که زیر بار غم تست 15شمارهٔ ۲۵: محصول من از باده پرستی غم تست 16شمارهٔ ۲۶: از روی تو در نظر خیالی ماندست 17شمارهٔ ۲۷: این دست اگر چه زیر سرها بودست 18شمارهٔ ۲۸: گفتم که برای ما قرینی بفرست 19شمارهٔ ۲۹: درد سر بنده را مداوا بفرست 20شمارهٔ ۳۰: در مذهب عاشقان قراری دگر است 21شمارهٔ ۳۱: ما کافر عشقیم مسلمان دگرست 22شمارهٔ ۳۲: در عالم عقل مدخل عشق خوشست 23شمارهٔ ۳۳: هر چند که اضطراب بیش از پیش است 24شمارهٔ ۳۴: آب دهن و دلت اگر تاریکست 25شمارهٔ ۳۵: یاد تو به هر صبوح مفتوح منست 26شمارهٔ ۳۶: از اصل نیاز کدیه شاهی منست 27شمارهٔ ۳۷: جام جم سعد دین نزاری اینست 28شمارهٔ ۳۸: آن کس که ورای کفر و ایمان من اوست 29شمارهٔ ۳۹: مخموری ما ز مستی مستی اوست 30شمارهٔ ۴۰: آنجا که به فال نیست آزردن دوست 31شمارهٔ ۴۱: ای گوشت خران دنبه ارزان نیکوست 32شمارهٔ ۴۲: ای یار حجاب ما همه از ماییست 33شمارهٔ ۴۳: در دیده ی ابر این زمستان نم نیست 34شمارهٔ ۴۴: ای یار اگر از بدو ازل وصلی نیست 35شمارهٔ ۴۵: خون آمد و پیراهن چشمم بگرفت 36شمارهٔ ۴۶: ختمست به غمزه دلبری بر چشمت 37شمارهٔ ۴۷: گفتی که کی آمد و کجا بود و کجاست 38شمارهٔ ۴۸: از دست رقیبان مخالف چپ و راست 39شمارهٔ ۴۹: چشم تو ز بس که کرد خون از چپ و راس ...40شمارهٔ ۵۰: با یار بگفتم به زبانی که مراست 41شمارهٔ ۵۱: هر صبح که جام عشق گیرم بر دست 42شمارهٔ ۵۲: دیرست که خواجه مجددین از سر دست 43شمارهٔ ۵۳: در دامن دوستان دانا زن دست 44شمارهٔ ۵۴: گویند که ای زمام دل داده ز دست 45شمارهٔ ۵۵: ای دل چو بدو نیک جهان بر گذرست 46شمارهٔ ۵۶: زان روی که روی عاشقان در یادست 47شمارهٔ ۵۷: می گر چه که طبع تلخ، شورانگیز ست 48شمارهٔ ۵۸: با دیده و ره ندیده بسیار کس است 49شمارهٔ ۵۹: گر هیچ هدایتی کند عزمی جست 50شمارهٔ ۶۰: دیدار به ما نمود و در پرده نشست 51شمارهٔ ۶۱: کفر از سر زلفین تو در عین حق است 52شمارهٔ ۶۲: بیداد ز عقل و خرد و هوش و دل است 53شمارهٔ ۶۳: تشنیع که می زنند بر من چهار است 54شمارهٔ ۶۴: خودین چه کند چون نظرش کوتاه است 55شمارهٔ ۶۵: در هر دوری عاشق و معشوقی هست 56شمارهٔ ۶۶: گوید به من که چونی و حالت چیست 57شمارهٔ ۶۷: بس خلق که بر آمده (و) رفته گریست 58شمارهٔ ۶۸: من مستم و مستی من از بی خبریست 59شمارهٔ ۶۹: دیر آمد و زود برفت و ما را بگذاشت 60شمارهٔ ۷۰: جل صبح خمیر خاک آدم که سرشت 61شمارهٔ ۷۱: زان طایفه نیستم که نازم به بهشت 62شمارهٔ ۷۲: ای مطلع آفتاب رخشان، رایت 63شمارهٔ ۷۳: ایزد به تو زینت جهانبانی داد 64شمارهٔ ۷۴: هر دم زدنی فلک دگرگون گردد 65شمارهٔ ۷۵: هر لحظه دمم غمت فرو می‌بندد 66شمارهٔ ۷۶: هر کز تو برید، کی کجا پیوندد 67شمارهٔ ۷۷: ما را غم تو زیر و زبر می دارد 68شمارهٔ ۷۸: ای شمس سرت میل به پستی دارد 69شمارهٔ ۷۹: جانست شراب ترک جان نتوان کرد 70شمارهٔ ۸۰: گر عزم شرایع و سن خواهم کرد 71شمارهٔ ۸۱: آمد به برم یار و شبیخون آورد 72شمارهٔ ۸۲: آن روز نگر که جان کم تن گیرد 73شمارهٔ ۸۳: سودای تو دست در گریبانم زد 74شمارهٔ ۸۴: بزمی است که اهل دل چنین جا باشد 75شمارهٔ ۸۵: آنرا که سر و دل ملامت باشد 76شمارهٔ ۸۶: از دوست مرا وانگری بس باشد 77شمارهٔ ۸۷: یک نکته گر از لفظ مقدس باشد 78شمارهٔ ۸۸: پیوند حقیقی کشش جان باشد 79شمارهٔ ۸۹: می آینه‌ی خاطر رخشان باشد 80شمارهٔ ۹۰: بارم که به خُلق و خَلق نیکو باشد 81شمارهٔ ۹۱: با ما نه جهنم و نه مینو باشد 82شمارهٔ ۹۲: کُنجی که درو گنج الهی باشد 83شمارهٔ ۹۳: روزی که مرا از تو جدایی باشد 84شمارهٔ ۹۴: کی همچو تو مریم آستینی باشد 85شمارهٔ ۹۵: بر من به سر از عمر چنین خواهد شد 86شمارهٔ ۹۶: ای عقل چرا زبون دل باید شد 87شمارهٔ ۹۷: می‌ترسم از آن خط که جهان در تو کشد 88شمارهٔ ۹۸: ای دل سر و کارت ار چه بی‌سامان شد 89شمارهٔ ۹۹: این ره روشن مرا ز انفاس تو شد 90شمارهٔ ۱۰۰: می ده که ز جانم رمقی بیش نماند 91شمارهٔ ۱۰۱: آن به که ز روزگار نیکی ماند 92شمارهٔ ۱۰۲: دروازه‌ی روزگار اگر بربندند 93شمارهٔ ۱۰۳: در حلقه عشق هر که را جا کردند 94شمارهٔ ۱۰۴: ای یار به تو گر دگری بفرستند 95شمارهٔ ۱۰۵: مهر و مه اگر مهر نگینت بوسند 96شمارهٔ ۱۰۶: این دم همه کس را نبود تا که زند 97شمارهٔ ۱۰۷: آن‌ها که همیشه در قیامت باشند 98شمارهٔ ۱۰۸: با ما نه کند مگر از آنها که کند 99شمارهٔ ۱۰۹: عشقی که چو عشق ماست نقصان نکند 100شمارهٔ ۱۱۰: ناهید زرشک پیرهن پاره کند 101شمارهٔ ۱۱۱: هر جا که گدایی و شهی خواهد بود 102شمارهٔ ۱۱۲: آن کو زمی شبانه مخمور بود 103شمارهٔ ۱۱۳: در فطرت من گر گل و گر خار بود 104شمارهٔ ۱۱۴: هرگز دل من زبخت خشنود نبود

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ