کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جر دو رنگی نشد ز مرگ هلاک

    مرد یک رنگ را ز مرگ چه باک

    مجلس وعظ رفتنت هوسست

    مرگ همسایه واعظ تو بسست

    مرگ را در سرای پیچاپیچ

    پیش تا سایه افگند به بسیچ

    زادگان چون رحم بپردازند

    سفر مرگ خویش را سازند

    تو به پیری ز مرگ نندیشی

    ملک‌الموت را مگر خویشی

    وگر ایدون که خویشی تو دُرست

    هست باری بآخر و به نخست

    نکند سود و جز زیان ندهد

    که ورا نیز اجل امان ندهد

    سوی مرگ است خلق را آهنگ

    دم‌ زدن گام و روز و شب فرسنگ

    جان پذیران چه بی‌نوا چه به برگ

    همه در کشتی‌اند و ساحل مرگ

    هستی حق زوال نپذیرد

    آنکه مرگ آفرید کی میرد

    پیش آن‌کس که قدر دین داند

    سرگذشت امل اجل خواند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha