کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مکر دیگر آن وزیر از خود ببست

    وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست

    در مریدان در فکند از شوق سوز

    بود در خلوت چهل پنجاه روز

    خلق دیوانه شدند از شوق او

    از فراق حال و قال و ذوق او

    لابه و زاری همی کردند و او

    از ریاضت گشته در خلوت دوتو

    گفته ایشان نیست ما را بی تو نور

    بی عصاکش چون بود احوال کور

    از سر اکرام و از بهر خدا

    بیش ازین ما را مدار از خود جدا

    ما چو طفلانیم و ما را دایه تو

    بر سر ما گستران آن سایه تو

    گفت جانم از محبان دور نیست

    لیک بیرون آمدن دستور نیست

    آن امیران در شفاعت آمدند

    وان مریدان در شناعت آمدند

    کین چه بدبختیست ما را ای کریم

    از دل و دین مانده ما بی تو یتیم

    تو بهانه می‌کنی و ما ز درد

    می‌زنیم از سوز دل دمهای سرد

    ما به گفتار خوشت خو کرده‌ایم

    ما ز شیر حکمت تو خورده‌ایم

    الله الله این جفا با ما مکن

    خیر کن امروز را فردا مکن

    می‌دهد دل مر ترا کین بی‌دلان

    بی تو گردند آخر از بی‌حاصلان

    جمله در خشکی چو ماهی می‌طپند

    آب را بگشا ز جو بر دار بند

    ای که چون تو در زمانه نیست کس

    الله الله خلق را فریاد رس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha