کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یک شب اعرابی زنی مر شوی را

    گفت و از حد برد گفت و گوی را

    کین همه فقر و جفا ما می‌کشیم

    جمله عالم در خوشی ما ناخوشیم

    نان‌مان نه نان خورش‌مان درد و رشک

    کوزه‌مان نه آب‌مان از دیده اشک

    جامهٔ ما روز تاب آفتاب

    شب نهالین و لحاف از ماهتاب

    قرص مه را قرص نان پنداشته

    دست سوی آسمان برداشته

    ننگ درویشان ز درویشی ما

    روز شب از روزی اندیشی ما

    خویش و بیگانه شده از ما رمان

    بر مثال سامری از مردمان

    گر بخواهم از کسی یک مشت نسک

    مر مرا گوید خمش کن مرگ و جسک

    مر عرب را فخر غزوست و عطا

    در عرب تو همچو اندر خط خطا

    چه غزا ما بی‌غزا خود کشته‌ایم

    ما به تیغ فقر بی سر گشته‌ایم

    چه عطا ما بر گدایی می‌تنیم

    مر مگس را در هوا رگ می‌زنیم

    گر کسی مهمان رسد گر من منم

    شب بخسپد دلقش از تن بر کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha