کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تاجر عشقم و عشق تو مرا، در بار است
    بین به چشمم که زهجر تو چسان دُر بار است
    چند از خون دل ما ننمایی پرهیز
    نرگس چشم تو آخر نه مگر بیمار است
    سخن از زلف تو گر باز کنم در همه عمر
    یکسر مو نکنم زانکه سخن بسیار است
    هر دلی گشت گرفتار کمان ابرویی
    از هدف بودن پیکار بلا، ناچار است
    می توان بر حذر از تیر قضا بود ولی
    حذر از ناوک مژگان بتان دشوار است
    هر دل آشفته ی زلفی و خم گیسویست
    تیره بختی و پریشانی اش اندر کار است
    ما خرابیم و خرابی بود آبادی ما
    کاین خرابی هم از استادی آن معمار است
    واعظ ار، منع کند می مخور ازوی مشنو
    حرف بیهوده و هذیان به جهان بسیار است
    می بخور، می غم بیهوده ی ایّام مخور
    کاین جهان در بر صاحبنظران مردار است
    از خرابی مکن اندیشه که در هر عُسری
    یُسرها، هست که هر گنج قرین با مار است
    بسکه خو کرده «وفایی» به جفا کاری یار
    خار اندر نظرش چون گل و گل چون خاراست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha