کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو آشفته بلبل شد از گل خبر

    که در باغ بنشسته با کر و فر

    روان بی تأمل سوی باغ شد

    ولی با دلی پرغم و داغ شد

    که از روی گل سخت شرمنده بود

    چو درهجر اوتا کنون زنده بود

    نظر کرد بلبل چو بر روی گل

    چو شدسرخوش ومست از بوی گل

    دلش ز آتش عشق درجوش شد

    به پای گل افتاد وبیهوش شد

    چو بعد از زمانی بهوش آمداو

    به گل گفت ای یار پاکیزه رو

    مرا دیده روشن به دیدار توست

    صفای گلستان ز رخسار توست

    کجا بودی ای مرهم ریش من

    قرار دل پر ز تشویش من

    کجا بودی ای راحت جان من

    که گلزار شد بی تو زندان من

    بلی همچو زندان بود گلستان

    اگر گلعذاری نباشد در آن

    خوشا آنکه فارغ شد از درد هجر

    ز رخسار او پاک شد گرد هجر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha