کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو گل رفت از باغ گل های باغ

    به دلها نهادند چون لاله داغ

    ز غم سنبل افتاد درپیچ وتاب

    برفت از رخش رنگ وازچشمش آب

    بشد نرگس از دردبیمارتر

    در آزار بدشد در آزار تر

    بنفشته به بر جامه نیلی نمود

    سیه چهر خود را ز سیلی نمود

    گل آتشین اندر آتش نشست

    شد از دین برون و شدآتش پرست

    سپر غم زغم خود بر سر نهاد

    به دهر انچه غم بود بر سر نهاد

    گل مریم آبستن از درد شد

    گل زرد ازین غم رخش زرد شد

    ز انده خزان شد همیشه بهار

    نگردد به اندوه وغم کس دچار

    دو رویه دودستی همی زد به سر

    چو از رفتن گل بشدباخبر

    بیفتاد سوری به سوز وگداز

    همی نوحه گر شد به صورت حجاز

    ز سوسن چه گویم که با ده زبان

    ز غم عاجز آمد ز شرح وبیان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha