کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنان بلبل ازحرف گل رنجه شد

    که گفتی گرفتار اشکنجه شد

    گمان کرد کو راتمسخر نمود

    دمادم به افغان وغوغا فزود

    بپرسید از حال اوفاخته

    چودیدش چنین زار و دلباخته

    شکایت زگل کرد در پیش او

    بیان کرداز حال خود موبه مو

    بگفتا به من گل کند ریشخند

    بر آتش گدازد مرا چون سپند

    نسوزد دلش هیچ بر حال من

    بگوسوزد این بخت واقبال من

    تمسخر به گفتار من می کند

    همی قصد آزار من می کند

    چواین بی وفائی بدیدم ز یار

    شدم پیش مرغان همه شرمسار

    دلم غرق خونگشته از دست او

    که ننهاده از بهر من آبرو

    مرا ضایع اندرچمن کرده است

    خزان کی چمن را چومن کرده است

    چویار منند ار همه دلبران

    بگو تا بنندد کسی دل برآن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha