بلند اقبال
بخش دوم - داستان گل و بلبل
بخش ۱۲ - شکایت بلبل ازگل به فاخته: چنان بلبل ازحرف گل رنجه شد - که گفتی گرفتار اشکنجه شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان بلبل ازحرف گل رنجه شد که گفتی گرفتار اشکنجه شد گمان کرد کو راتمسخر نمود دمادم به افغان وغوغا فزود بپرسید از حال اوفاخته چودیدش چنین زار و دلباخته شکایت زگل کرد در پیش او بیان کرداز حال خود موبه مو بگفتا به من گل کند ریشخند بر آتش گدازد مرا چون سپند نسوزد دلش هیچ بر حال من بگوسوزد این بخت واقبال من تمسخر به گفتار من می کند همی قصد آزار من می کند چواین بی وفائی بدیدم ز یار شدم پیش مرغان همه شرمسار دلم غرق خونگشته از دست او که ننهاده از بهر من آبرو مرا ضایع اندرچمن کرده است خزان کی چمن را چومن کرده است چویار منند ار همه دلبران بگو تا بنندد کسی دل برآن بلند اقبال