کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خسروی عاقبت اندیشی کرد

    روی در قبله درویشی کرد

    با بزرگی که در آن کشور بود

    بر سر اهل صفا سرور بود

    نوبتی چند به هم بنشستند

    عقد پیروی و مریدی بستند

    برد صد تحفه خدمت سوی پیر

    هیچ ازو پیر نشد تحفه پذیر

    روزی از بالش زین مسند ساخت

    قاصد صید سوی صحرا تاخت

    باز را دیده بینا بگشاد

    کله از سر گره از پا بگشاد

    کرد ازان باز رها کرده ز قید

    متعاقب دو سه مرغابی صید

    صید را از خم فتراک آویخت

    جانب پیر جنیبت انگیخت

    بندگی کرد که ای خاص خدای

    لقمه پاک است به این روزه گشای

    هست ازین طعمه درین منزلگاه

    پنجه کسب خلایق کوتاه

    پیر خندید که ای پاک نهاد

    نامت از لوح بقا پاک مباد

    جره بازت که شکاری فکن است

    جره از جوزه هر بیوه زن است

    رخشت این ره چو به پایان برده ست

    جو ز توزیع گدایان خورده ست

    نیروی بازوی باز اندازت

    باشد از دست ستم پردازت

    چشمه کز سنگ تراود پاک است

    تیره از رهگذر گلناک است

    هر که آلوده به گل رهگذرش

    کی ز گل پاک بود آبخورش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha