کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسن آن سبط نبی سر ولی

    طلعتش مطلع انوار جلی

    رفت در خانه آن تازه جوان

    در ره اهل دل از گرم روان

    دید بر خلق خدا در بسته

    وز همه خلق جدا بنشسته

    گفت کام تو ز یکتایی چیست

    مونس جانت به تنهایی کیست

    گفت آن کس که مقیم دلم اوست

    تخم دل کشته در آب و گلم اوست

    من و اوییم درین تنهایی

    نیست کس را به میان گنجایی

    باز گفتا که درین کاشانه

    مر تو را چیست متاع خانه

    گفت چیزی که درین خانه مراست

    ترسکاری دل از قهر خداست

    گرد این خانه چو در می نگرم

    غیر ازین نیست متاع دگرم

    باز گفتا که دهد دور و دراز

    مجلس خوش حسن بصری ساز

    وعظ او پرده غفلت بدرد

    کاهلی را ز جبلت ببرد

    چون سوی مجلس او می نروی

    تا ازو نکته حکمت شنوی

    گفت ناید بجز از بی خبران

    حق پرستی به حدیث دگران

    ای بد آن بنده که در راه خدای

    پند ناصح دهدش قوت پای

    من به بیداری خود در کارم

    گو مکن مرغ سحر بیدارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha