کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای فلک سر بدان درآورده

    که تو گویی که خاک پای من است

    زینت آسمان و زیور ماه

    عکس جام جهان نمای من است

    سایبان سپهر نُه پوشش

    آستان در سرای من است

    حجتی کان زبان فتنه ببست

    سر تیغ جهانگشای من است

    آفتابی که عقل ذرّه اوست

    ذره ای ز آفتاب رای من است

    دو جهان را به پشت پای زدی

    که کمین فضله سخای من است

    پایت آزرده شد ز صدمت آن

    خود همین ماجراگوی من است

    درد در پایت اوفتاد به عذر

    که گناه من و خطای من است

    چون به پایت رسید آسیبم

    گر ببری سرم سزای من است

    عقل سوگند بر جهان می داد

    که اگر در سرت هوای من است

    به سر من که درد پاش بچین

    که تو دانی که بوسه جای من است

    جاودان زی که چرخ می گوید

    که بقای تو با بقای من است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha