کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر ملوک جهان شهریار روی زمین

    تویی که از تو بنازد کلاه و تخت مهی

    همیشه کار تو این است و کار توست خود این

    که کشوری بستانی و عالمی بدهی

    تو از کرم شده ای سرخ روی چون گلنار

    ز ممسکی دان گر زرد روی ماند بهی

    ز توست دولت و محنت مگر که روز و شبی

    تو راست رتبت و رفعت مگر که مهر و مهی

    من آن مشعبدم ای شاه در ستایش تو

    که چرخ شعبده بازم بود کمینه رهی

    صفیر ها زده ام بر سر بساط سخن

    چو بلبلان به سحرگه فراز سرو سهی

    نهاده مهره معنی به زیر حقه لفظ

    به صنعتی که ز سحرش تفاوتی ننهی

    شکسته بیضه خورشید در کلاه سپهر

    به دولت تو که داری افسر و کلهی

    ز نقلدان خرد نقلها بر آورده

    سزای مجلس آزادگی و بزم شهی

    برفت مهره عیشم ز دست حقه دل

    ز دُرِ لفظ تهی ماند بر امید بهی

    فلک به عشوه استادیم چو بد شاگرد

    به کاج کرد قفا همچو روزم از سیهی

    کنون منم که چو بازیگران چابک دست

    نشسته ام ز جهان دست پاک و حقه تهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha