ظهیر فاریابی
قطعه های فاریابی
شمارهٔ ۱۰۶: سر ملوک جهان شهریار روی زمین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر ملوک جهان شهریار روی زمین تویی که از تو بنازد کلاه و تخت مهی همیشه کار تو این است و کار توست خود این که کشوری بستانی و عالمی بدهی تو از کرم شده ای سرخ روی چون گلنار ز ممسکی دان گر زرد روی ماند بهی ز توست دولت و محنت مگر که روز و شبی تو راست رتبت و رفعت مگر که مهر و مهی من آن مشعبدم ای شاه در ستایش تو که چرخ شعبده بازم بود کمینه رهی صفیر ها زده ام بر سر بساط سخن چو بلبلان به سحرگه فراز سرو سهی نهاده مهره معنی به زیر حقه لفظ به صنعتی که ز سحرش تفاوتی ننهی شکسته بیضه خورشید در کلاه سپهر به دولت تو که داری افسر و کلهی ز نقلدان خرد نقلها بر آورده سزای مجلس آزادگی و بزم شهی برفت مهره عیشم ز دست حقه دل ز دُرِ لفظ تهی ماند بر امید بهی فلک به عشوه استادیم چو بد شاگرد به کاج کرد قفا همچو روزم از سیهی کنون منم که چو بازیگران چابک دست نشسته ام ز جهان دست پاک و حقه تهی ظهیر فاریابی