به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسن غزنوی

حسن غزنویرباعی هاشمارهٔ ۶۸: این طایفه را چو خویشتن دانستند

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

این طایفه را چو خویشتن دانستند
خون را می و راز را سخن دانستند
چون تجربه چشم خردم باز گشاد
جمله نه چنان بود که می دانستند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۷: نی باد سحر بادم سر دم ماند 2شمارهٔ ۶۸: این طایفه را چو خویشتن دانستند 3شمارهٔ ۶۹: رندان می معرفت به اقبال کشند 4شمارهٔ ۷۰: هر دم خسرو هزار دل شاد کند 5شمارهٔ ۷۱: این هفت اختر که باغ معمور کند 6شمارهٔ ۷۲: هر تیر کز این طبع چو الماس جهد 7شمارهٔ ۷۳: سودی همه را مرا زیان خواهی بود 8شمارهٔ ۷۴: دل در بر من به درد خشنود نبود 9شمارهٔ ۷۵: افسوس که بخت دل فروزیت نبود 10شمارهٔ ۷۶: همراهی عشق هر هوس را مدود 11شمارهٔ ۷۷: مه باتو تا درون پیرانه رود؟12شمارهٔ ۷۸: یک روز مرا کار به سامان نرود 13شمارهٔ ۷۹: حالی باری بر آتشم تا چه شود 14شمارهٔ ۸۰: چون باد اگر زخاک سنگم بشود 15شمارهٔ ۸۱: خشنود ز بهرام روان محمود 16شمارهٔ ۸۲: آن سبزه که از گلت برون می آید 17شمارهٔ ۸۳: در شیوه عشق صبر و زر می باید 18شمارهٔ ۸۴: در ده قدح درد که در می باید 19شمارهٔ ۸۵: آتش زده در هجر تو گرمی باید 20شمارهٔ ۸۶: در عشق نماند دیده را جای امید 21شمارهٔ ۸۷: هر لحظه کنی دلا یکی درد شکار 22شمارهٔ ۸۸: ای رنگ رخت جامه جادوی بهار 23شمارهٔ ۸۹: خط تو کشیده زهره را نیل ای یار 24شمارهٔ ۹۰: جانا تن نالان که نماندست ببر 25شمارهٔ ۹۱: دوش آن بت زرین کمر سیمین بر 26شمارهٔ ۹۲: شبهای وصال ما کجا شد آخر 27شمارهٔ ۹۳: هر روز ترا یک بدآموز دگر 28شمارهٔ ۹۴: در مجلس خسرو همایون اختر 29شمارهٔ ۹۵: غم گنج نهاده ای چه خواهم دیگر 30شمارهٔ ۹۶: پیش لب خود یاد شکر هیچ مگیر 31شمارهٔ ۹۷: هر سنگی را که آفتاب از تک و تاز 32شمارهٔ ۹۸: مهمان من آمده است جانان امروز 33شمارهٔ ۹۹: گر صبر نه ای دل پر خون بگریز 34شمارهٔ ۱۰۰: از درد دل پر غمم ای ماه به ترس 35شمارهٔ ۱۰۱: سبحان الله در آن جوانی و هوس 36شمارهٔ ۱۰۲: ای دولت حسن تو شده یکصد باش؟37شمارهٔ ۱۰۳: ای دوست مطیع دشمن هجران باش 38شمارهٔ ۱۰۴: ای شاه جهان را که خطر نیست ببخش 39شمارهٔ ۱۰۵: دشمن که فتاده است بوصلت هوسش 40شمارهٔ ۱۰۶: شاهنشه را که بخت بادا وطنش 41شمارهٔ ۱۰۷: ای دل به دل آنچه می کند یار بکش 42شمارهٔ ۱۰۸: ای دل قدح بلاش چون نوش بکش 43شمارهٔ ۱۰۹: آیینه بیار است خط چون زنگش 44شمارهٔ ۱۱۰: هر دم جنگ است با من مسکینش 45شمارهٔ ۱۱۱: ای زلف تر از سوسن و گل مفروش 46شمارهٔ ۱۱۲: از خاک درت ساخته ام مفرش خویش 47شمارهٔ ۱۱۳: گه بر رخ آن مهرگیا بازم عشق 48شمارهٔ ۱۱۴: خواهی که چو بلبل نهدت گفت محل 49شمارهٔ ۱۱۵: زین یک دو سه پیمانه میازار ای دل 50شمارهٔ ۱۱۶: چشم از نظری هلاک تو جست ای دل 51شمارهٔ ۱۱۷: از علم و عمل چشم و چراغی دارم 52شمارهٔ ۱۱۸: ای طایفه را چو خویشتن دانستم 53شمارهٔ ۱۱۹: ای چرخ فلک قد بخم از زلف توام 54شمارهٔ ۱۲۰: تا از تف سینه قبله زردشتیم 55شمارهٔ ۱۲۱: در خدمت کس گر نکنم پشت به خم 56شمارهٔ ۱۲۲: من روی بدان زلف چو شست آوردم 57شمارهٔ ۱۲۳: آن شد که ترا به جان بها می کردم 58شمارهٔ ۱۲۴: آرامگه دل خم مویت دیدم 59شمارهٔ ۱۲۵: در عشق تو چون خیره سران می خندم 60شمارهٔ ۱۲۶: مندیش که بی گل تو در گلزارم 61شمارهٔ ۱۲۷: نی یاد کند یار ز رنج سفرم 62شمارهٔ ۱۲۸: کی بو که قدم از این جهان برگیرم 63شمارهٔ ۱۲۹: از علم زمین و آسمان می گیرم 64شمارهٔ ۱۳۰: ای عکس خیالت آفتاب چشمم 65شمارهٔ ۱۳۱: چون باز رهد ز غصه جان پاکم 66شمارهٔ ۱۳۲: در دست یک ستمگر افتاد دلم 67شمارهٔ ۱۳۳: نزدیک تو ای از همه کس کم که منم 68شمارهٔ ۱۳۴: یارب ز تو آنچه من گدا می خواهم 69شمارهٔ ۱۳۵: از عمر که بگذشت بلا می بینم 70شمارهٔ ۱۳۶: تا عمر بود به دل هوای تو کنم 71شمارهٔ ۱۳۷: رفتیم و گرانی ز وصالت بردیم 72شمارهٔ ۱۳۸: تا چنگ بر آن سنبل پرتاب زدیم 73شمارهٔ ۱۳۹: سر کوفته در پای بلا می گردیم 74شمارهٔ ۱۴۰: بدخواه تو گفت ای ملک هفت اقلیم 75شمارهٔ ۱۴۱: سبحان الله بعهد تو آن گویم 76شمارهٔ ۱۴۲: دل بسته روزگار پر زرق شدن 77شمارهٔ ۱۴۳: ای دل ز غمش ناله زاری می کن 78شمارهٔ ۱۴۴: دارم ملکا چو ریگ و باران دشمن 79شمارهٔ ۱۴۵: ای کرده بسی جفا به جای دل من 80شمارهٔ ۱۴۶: آن رفت که عشوه می خریدم ز تو من 81شمارهٔ ۱۴۷: خورشید بنفش و ماه گلرنگش بین 82شمارهٔ ۱۴۸: ای مردم چشم ملک بینا از تو 83شمارهٔ ۱۴۹: بگشای تو مشرق ای به حجت خسرو 84شمارهٔ ۱۵۰: در راه یگانگی نشان ما کو 85شمارهٔ ۱۵۱: رفتم ز درت دل به غمت کرده گرو 86شمارهٔ ۱۵۲: ای دولت و دین را به سزا شاهنشاه 87شمارهٔ ۱۵۳: ای در طلب لطف تو در یا تشنه 88شمارهٔ ۱۵۴: ای نقش تو از دیده به دل جان بسته 89شمارهٔ ۱۵۵: ای شاه تو شیر می فکندی ره ره 90شمارهٔ ۱۵۶: ای عزم تو بر دولت و دین آکنده 91شمارهٔ ۱۵۷: داد دلم ای خیال هر شب تو بده 92شمارهٔ ۱۵۸: جانا تو به وصل خویش تعریفم ده 93شمارهٔ ۱۵۹: ای نیست شده در غم تو هست همه 94شمارهٔ ۱۶۰: بر دست من ای شوخ می روشن نه 95شمارهٔ ۱۶۱: هر لحظه مرا به کام دشمن تو کنی 96شمارهٔ ۱۶۲: ای جان جهانیان برای تو فدی 97شمارهٔ ۱۶۳: ای نرگس تر جهان معطر کردی 98شمارهٔ ۱۶۴: شاها چو نشاط بزم خرم گیری 99شمارهٔ ۱۶۵: بر چهره من به نام خود زر داری 100شمارهٔ ۱۶۶: شاها ملکی که دیر پاید داری 101شمارهٔ ۱۶۷: زلفی ز برای عقل سوزی داری 102شمارهٔ ۱۶۸: دردا که من از زمانه خوردم تیری 103شمارهٔ ۱۶۹: از زخم خود و درد من ای رشک پری 104شمارهٔ ۱۷۰: گفتم ببر من از تو ای مینائی 105شمارهٔ ۱۷۱: گفتم که چوشب روی بکس ننمائی 106شمارهٔ ۱۷۲: ای سایه ایزدی چو خورشید بزی 107شمارهٔ ۱۷۳: تا چند زجان مستمند اندیشی 108شمارهٔ ۱۷۴: خواهم که همه کار برایت کنمی 109شمارهٔ ۱۷۵: جانم ز تو از واقعه تو حالی 110شمارهٔ ۱۷۶: گر تو به خلاف دولت سلطانی 111شمارهٔ ۱۷۷: زان جان که نداشت هیچ سودم تو بهی 112شمارهٔ ۱۷۸: با دل گفتم که ای دل اسرار مگوی 113شمارهٔ ۱۷۹: هر بوی که از مشک و قرنقل شنوی 114شمارهٔ ۱۸۰: شاها اگر از بخت نشانی است توئی 115شمارهٔ ۱۸۱: تا شربت عاشقی چشیدم ز غمت 116شمارهٔ ۱۸۲: شاها کرم تو راز کان بگشاده ست 117شمارهٔ ۱۸۳: جز عشق تو سرمایه دین داری نیست 118شمارهٔ ۱۸۴: این دوست و شان که دشمن جان منند 119شمارهٔ ۱۸۵: دل در زر و سیم و دولت و بخت مبند 120شمارهٔ ۱۸۶: دردت ز دلم بدر نمی داند شد 121شمارهٔ ۱۸۷: کس را بر تو ز ناز تمکین نبود 122شمارهٔ ۱۸۸: حاشا که دلم کم تو گیرد هرگز 123شمارهٔ ۱۸۹: ای باغ رخت گریز گاه نظرم 124شمارهٔ ۱۹۰: گفتم مگر آتش جوانی ببرم 125شمارهٔ ۱۹۱: من کز نم دیده آسیا گردانم 126شمارهٔ ۱۹۲: یک چند نهان سوی دل آرام شدیم 127شمارهٔ ۱۹۳: آن رفت که کردمی نگه سوی تو من 128شمارهٔ ۱۹۴: این لشکر شاه فتح یابند همه 129شمارهٔ ۱۹۵: ای جان دل ریش بر مهان بیش منه 130شمارهٔ ۱۹۶: در خواب ندید چرخ اعلا چو منی 131شمارهٔ ۱۹۷: ای سر تا پا به تازگی سرو سهی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ