به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسن غزنوی

حسن غزنویرباعی هاشمارهٔ ۹۷: هر سنگی را که آفتاب از تک و تاز

1950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر سنگی را که آفتاب از تک و تاز
پیروزه و لعل کرد در عمر دراز
در بزم انداخت خسرو بنده نواز
کز همچو منی چنین سزد سنگ انداز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۶: پیش لب خود یاد شکر هیچ مگیر 2شمارهٔ ۹۷: هر سنگی را که آفتاب از تک و تاز 3شمارهٔ ۹۸: مهمان من آمده است جانان امروز 4شمارهٔ ۹۹: گر صبر نه ای دل پر خون بگریز 5شمارهٔ ۱۰۰: از درد دل پر غمم ای ماه به ترس 6شمارهٔ ۱۰۱: سبحان الله در آن جوانی و هوس 7شمارهٔ ۱۰۲: ای دولت حسن تو شده یکصد باش؟8شمارهٔ ۱۰۳: ای دوست مطیع دشمن هجران باش 9شمارهٔ ۱۰۴: ای شاه جهان را که خطر نیست ببخش 10شمارهٔ ۱۰۵: دشمن که فتاده است بوصلت هوسش 11شمارهٔ ۱۰۶: شاهنشه را که بخت بادا وطنش 12شمارهٔ ۱۰۷: ای دل به دل آنچه می کند یار بکش 13شمارهٔ ۱۰۸: ای دل قدح بلاش چون نوش بکش 14شمارهٔ ۱۰۹: آیینه بیار است خط چون زنگش 15شمارهٔ ۱۱۰: هر دم جنگ است با من مسکینش 16شمارهٔ ۱۱۱: ای زلف تر از سوسن و گل مفروش 17شمارهٔ ۱۱۲: از خاک درت ساخته ام مفرش خویش 18شمارهٔ ۱۱۳: گه بر رخ آن مهرگیا بازم عشق 19شمارهٔ ۱۱۴: خواهی که چو بلبل نهدت گفت محل 20شمارهٔ ۱۱۵: زین یک دو سه پیمانه میازار ای دل 21شمارهٔ ۱۱۶: چشم از نظری هلاک تو جست ای دل 22شمارهٔ ۱۱۷: از علم و عمل چشم و چراغی دارم 23شمارهٔ ۱۱۸: ای طایفه را چو خویشتن دانستم 24شمارهٔ ۱۱۹: ای چرخ فلک قد بخم از زلف توام 25شمارهٔ ۱۲۰: تا از تف سینه قبله زردشتیم 26شمارهٔ ۱۲۱: در خدمت کس گر نکنم پشت به خم 27شمارهٔ ۱۲۲: من روی بدان زلف چو شست آوردم 28شمارهٔ ۱۲۳: آن شد که ترا به جان بها می کردم 29شمارهٔ ۱۲۴: آرامگه دل خم مویت دیدم 30شمارهٔ ۱۲۵: در عشق تو چون خیره سران می خندم 31شمارهٔ ۱۲۶: مندیش که بی گل تو در گلزارم 32شمارهٔ ۱۲۷: نی یاد کند یار ز رنج سفرم 33شمارهٔ ۱۲۸: کی بو که قدم از این جهان برگیرم 34شمارهٔ ۱۲۹: از علم زمین و آسمان می گیرم 35شمارهٔ ۱۳۰: ای عکس خیالت آفتاب چشمم 36شمارهٔ ۱۳۱: چون باز رهد ز غصه جان پاکم 37شمارهٔ ۱۳۲: در دست یک ستمگر افتاد دلم 38شمارهٔ ۱۳۳: نزدیک تو ای از همه کس کم که منم 39شمارهٔ ۱۳۴: یارب ز تو آنچه من گدا می خواهم 40شمارهٔ ۱۳۵: از عمر که بگذشت بلا می بینم 41شمارهٔ ۱۳۶: تا عمر بود به دل هوای تو کنم 42شمارهٔ ۱۳۷: رفتیم و گرانی ز وصالت بردیم 43شمارهٔ ۱۳۸: تا چنگ بر آن سنبل پرتاب زدیم 44شمارهٔ ۱۳۹: سر کوفته در پای بلا می گردیم 45شمارهٔ ۱۴۰: بدخواه تو گفت ای ملک هفت اقلیم 46شمارهٔ ۱۴۱: سبحان الله بعهد تو آن گویم 47شمارهٔ ۱۴۲: دل بسته روزگار پر زرق شدن 48شمارهٔ ۱۴۳: ای دل ز غمش ناله زاری می کن 49شمارهٔ ۱۴۴: دارم ملکا چو ریگ و باران دشمن 50شمارهٔ ۱۴۵: ای کرده بسی جفا به جای دل من 51شمارهٔ ۱۴۶: آن رفت که عشوه می خریدم ز تو من 52شمارهٔ ۱۴۷: خورشید بنفش و ماه گلرنگش بین 53شمارهٔ ۱۴۸: ای مردم چشم ملک بینا از تو 54شمارهٔ ۱۴۹: بگشای تو مشرق ای به حجت خسرو 55شمارهٔ ۱۵۰: در راه یگانگی نشان ما کو 56شمارهٔ ۱۵۱: رفتم ز درت دل به غمت کرده گرو 57شمارهٔ ۱۵۲: ای دولت و دین را به سزا شاهنشاه 58شمارهٔ ۱۵۳: ای در طلب لطف تو در یا تشنه 59شمارهٔ ۱۵۴: ای نقش تو از دیده به دل جان بسته 60شمارهٔ ۱۵۵: ای شاه تو شیر می فکندی ره ره 61شمارهٔ ۱۵۶: ای عزم تو بر دولت و دین آکنده 62شمارهٔ ۱۵۷: داد دلم ای خیال هر شب تو بده 63شمارهٔ ۱۵۸: جانا تو به وصل خویش تعریفم ده 64شمارهٔ ۱۵۹: ای نیست شده در غم تو هست همه 65شمارهٔ ۱۶۰: بر دست من ای شوخ می روشن نه 66شمارهٔ ۱۶۱: هر لحظه مرا به کام دشمن تو کنی 67شمارهٔ ۱۶۲: ای جان جهانیان برای تو فدی 68شمارهٔ ۱۶۳: ای نرگس تر جهان معطر کردی 69شمارهٔ ۱۶۴: شاها چو نشاط بزم خرم گیری 70شمارهٔ ۱۶۵: بر چهره من به نام خود زر داری 71شمارهٔ ۱۶۶: شاها ملکی که دیر پاید داری 72شمارهٔ ۱۶۷: زلفی ز برای عقل سوزی داری 73شمارهٔ ۱۶۸: دردا که من از زمانه خوردم تیری 74شمارهٔ ۱۶۹: از زخم خود و درد من ای رشک پری 75شمارهٔ ۱۷۰: گفتم ببر من از تو ای مینائی 76شمارهٔ ۱۷۱: گفتم که چوشب روی بکس ننمائی 77شمارهٔ ۱۷۲: ای سایه ایزدی چو خورشید بزی 78شمارهٔ ۱۷۳: تا چند زجان مستمند اندیشی 79شمارهٔ ۱۷۴: خواهم که همه کار برایت کنمی 80شمارهٔ ۱۷۵: جانم ز تو از واقعه تو حالی 81شمارهٔ ۱۷۶: گر تو به خلاف دولت سلطانی 82شمارهٔ ۱۷۷: زان جان که نداشت هیچ سودم تو بهی 83شمارهٔ ۱۷۸: با دل گفتم که ای دل اسرار مگوی 84شمارهٔ ۱۷۹: هر بوی که از مشک و قرنقل شنوی 85شمارهٔ ۱۸۰: شاها اگر از بخت نشانی است توئی 86شمارهٔ ۱۸۱: تا شربت عاشقی چشیدم ز غمت 87شمارهٔ ۱۸۲: شاها کرم تو راز کان بگشاده ست 88شمارهٔ ۱۸۳: جز عشق تو سرمایه دین داری نیست 89شمارهٔ ۱۸۴: این دوست و شان که دشمن جان منند 90شمارهٔ ۱۸۵: دل در زر و سیم و دولت و بخت مبند 91شمارهٔ ۱۸۶: دردت ز دلم بدر نمی داند شد 92شمارهٔ ۱۸۷: کس را بر تو ز ناز تمکین نبود 93شمارهٔ ۱۸۸: حاشا که دلم کم تو گیرد هرگز 94شمارهٔ ۱۸۹: ای باغ رخت گریز گاه نظرم 95شمارهٔ ۱۹۰: گفتم مگر آتش جوانی ببرم 96شمارهٔ ۱۹۱: من کز نم دیده آسیا گردانم 97شمارهٔ ۱۹۲: یک چند نهان سوی دل آرام شدیم 98شمارهٔ ۱۹۳: آن رفت که کردمی نگه سوی تو من 99شمارهٔ ۱۹۴: این لشکر شاه فتح یابند همه 100شمارهٔ ۱۹۵: ای جان دل ریش بر مهان بیش منه 101شمارهٔ ۱۹۶: در خواب ندید چرخ اعلا چو منی 102شمارهٔ ۱۹۷: ای سر تا پا به تازگی سرو سهی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ