به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسن غزنوی

حسن غزنویرباعی هاشمارهٔ ۱۱۲: از خاک درت ساخته ام مفرش خویش

1890عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از خاک درت ساخته ام مفرش خویش
بر خیره به باد داده عمر خوش خویش
بنمای به من تو آن رخ مهوش خویش
هان تا نبرم آب تو از آتش خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۱: ای زلف تر از سوسن و گل مفروش 2شمارهٔ ۱۱۲: از خاک درت ساخته ام مفرش خویش 3شمارهٔ ۱۱۳: گه بر رخ آن مهرگیا بازم عشق 4شمارهٔ ۱۱۴: خواهی که چو بلبل نهدت گفت محل 5شمارهٔ ۱۱۵: زین یک دو سه پیمانه میازار ای دل 6شمارهٔ ۱۱۶: چشم از نظری هلاک تو جست ای دل 7شمارهٔ ۱۱۷: از علم و عمل چشم و چراغی دارم 8شمارهٔ ۱۱۸: ای طایفه را چو خویشتن دانستم 9شمارهٔ ۱۱۹: ای چرخ فلک قد بخم از زلف توام 10شمارهٔ ۱۲۰: تا از تف سینه قبله زردشتیم 11شمارهٔ ۱۲۱: در خدمت کس گر نکنم پشت به خم 12شمارهٔ ۱۲۲: من روی بدان زلف چو شست آوردم 13شمارهٔ ۱۲۳: آن شد که ترا به جان بها می کردم 14شمارهٔ ۱۲۴: آرامگه دل خم مویت دیدم 15شمارهٔ ۱۲۵: در عشق تو چون خیره سران می خندم 16شمارهٔ ۱۲۶: مندیش که بی گل تو در گلزارم 17شمارهٔ ۱۲۷: نی یاد کند یار ز رنج سفرم 18شمارهٔ ۱۲۸: کی بو که قدم از این جهان برگیرم 19شمارهٔ ۱۲۹: از علم زمین و آسمان می گیرم 20شمارهٔ ۱۳۰: ای عکس خیالت آفتاب چشمم 21شمارهٔ ۱۳۱: چون باز رهد ز غصه جان پاکم 22شمارهٔ ۱۳۲: در دست یک ستمگر افتاد دلم 23شمارهٔ ۱۳۳: نزدیک تو ای از همه کس کم که منم 24شمارهٔ ۱۳۴: یارب ز تو آنچه من گدا می خواهم 25شمارهٔ ۱۳۵: از عمر که بگذشت بلا می بینم 26شمارهٔ ۱۳۶: تا عمر بود به دل هوای تو کنم 27شمارهٔ ۱۳۷: رفتیم و گرانی ز وصالت بردیم 28شمارهٔ ۱۳۸: تا چنگ بر آن سنبل پرتاب زدیم 29شمارهٔ ۱۳۹: سر کوفته در پای بلا می گردیم 30شمارهٔ ۱۴۰: بدخواه تو گفت ای ملک هفت اقلیم 31شمارهٔ ۱۴۱: سبحان الله بعهد تو آن گویم 32شمارهٔ ۱۴۲: دل بسته روزگار پر زرق شدن 33شمارهٔ ۱۴۳: ای دل ز غمش ناله زاری می کن 34شمارهٔ ۱۴۴: دارم ملکا چو ریگ و باران دشمن 35شمارهٔ ۱۴۵: ای کرده بسی جفا به جای دل من 36شمارهٔ ۱۴۶: آن رفت که عشوه می خریدم ز تو من 37شمارهٔ ۱۴۷: خورشید بنفش و ماه گلرنگش بین 38شمارهٔ ۱۴۸: ای مردم چشم ملک بینا از تو 39شمارهٔ ۱۴۹: بگشای تو مشرق ای به حجت خسرو 40شمارهٔ ۱۵۰: در راه یگانگی نشان ما کو 41شمارهٔ ۱۵۱: رفتم ز درت دل به غمت کرده گرو 42شمارهٔ ۱۵۲: ای دولت و دین را به سزا شاهنشاه 43شمارهٔ ۱۵۳: ای در طلب لطف تو در یا تشنه 44شمارهٔ ۱۵۴: ای نقش تو از دیده به دل جان بسته 45شمارهٔ ۱۵۵: ای شاه تو شیر می فکندی ره ره 46شمارهٔ ۱۵۶: ای عزم تو بر دولت و دین آکنده 47شمارهٔ ۱۵۷: داد دلم ای خیال هر شب تو بده 48شمارهٔ ۱۵۸: جانا تو به وصل خویش تعریفم ده 49شمارهٔ ۱۵۹: ای نیست شده در غم تو هست همه 50شمارهٔ ۱۶۰: بر دست من ای شوخ می روشن نه 51شمارهٔ ۱۶۱: هر لحظه مرا به کام دشمن تو کنی 52شمارهٔ ۱۶۲: ای جان جهانیان برای تو فدی 53شمارهٔ ۱۶۳: ای نرگس تر جهان معطر کردی 54شمارهٔ ۱۶۴: شاها چو نشاط بزم خرم گیری 55شمارهٔ ۱۶۵: بر چهره من به نام خود زر داری 56شمارهٔ ۱۶۶: شاها ملکی که دیر پاید داری 57شمارهٔ ۱۶۷: زلفی ز برای عقل سوزی داری 58شمارهٔ ۱۶۸: دردا که من از زمانه خوردم تیری 59شمارهٔ ۱۶۹: از زخم خود و درد من ای رشک پری 60شمارهٔ ۱۷۰: گفتم ببر من از تو ای مینائی 61شمارهٔ ۱۷۱: گفتم که چوشب روی بکس ننمائی 62شمارهٔ ۱۷۲: ای سایه ایزدی چو خورشید بزی 63شمارهٔ ۱۷۳: تا چند زجان مستمند اندیشی 64شمارهٔ ۱۷۴: خواهم که همه کار برایت کنمی 65شمارهٔ ۱۷۵: جانم ز تو از واقعه تو حالی 66شمارهٔ ۱۷۶: گر تو به خلاف دولت سلطانی 67شمارهٔ ۱۷۷: زان جان که نداشت هیچ سودم تو بهی 68شمارهٔ ۱۷۸: با دل گفتم که ای دل اسرار مگوی 69شمارهٔ ۱۷۹: هر بوی که از مشک و قرنقل شنوی 70شمارهٔ ۱۸۰: شاها اگر از بخت نشانی است توئی 71شمارهٔ ۱۸۱: تا شربت عاشقی چشیدم ز غمت 72شمارهٔ ۱۸۲: شاها کرم تو راز کان بگشاده ست 73شمارهٔ ۱۸۳: جز عشق تو سرمایه دین داری نیست 74شمارهٔ ۱۸۴: این دوست و شان که دشمن جان منند 75شمارهٔ ۱۸۵: دل در زر و سیم و دولت و بخت مبند 76شمارهٔ ۱۸۶: دردت ز دلم بدر نمی داند شد 77شمارهٔ ۱۸۷: کس را بر تو ز ناز تمکین نبود 78شمارهٔ ۱۸۸: حاشا که دلم کم تو گیرد هرگز 79شمارهٔ ۱۸۹: ای باغ رخت گریز گاه نظرم 80شمارهٔ ۱۹۰: گفتم مگر آتش جوانی ببرم 81شمارهٔ ۱۹۱: من کز نم دیده آسیا گردانم 82شمارهٔ ۱۹۲: یک چند نهان سوی دل آرام شدیم 83شمارهٔ ۱۹۳: آن رفت که کردمی نگه سوی تو من 84شمارهٔ ۱۹۴: این لشکر شاه فتح یابند همه 85شمارهٔ ۱۹۵: ای جان دل ریش بر مهان بیش منه 86شمارهٔ ۱۹۶: در خواب ندید چرخ اعلا چو منی 87شمارهٔ ۱۹۷: ای سر تا پا به تازگی سرو سهی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ