به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسن غزنوی

حسن غزنویرباعی هاشمارهٔ ۱۰۷: ای دل به دل آنچه می کند یار بکش

1970عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای دل به دل آنچه می کند یار بکش
این بار چنانکه باید این بار بکش
از روی گلت اگر همی ناید روی
از دیده به دیده سر از خار بکش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۶: شاهنشه را که بخت بادا وطنش 2شمارهٔ ۱۰۷: ای دل به دل آنچه می کند یار بکش 3شمارهٔ ۱۰۸: ای دل قدح بلاش چون نوش بکش 4شمارهٔ ۱۰۹: آیینه بیار است خط چون زنگش 5شمارهٔ ۱۱۰: هر دم جنگ است با من مسکینش 6شمارهٔ ۱۱۱: ای زلف تر از سوسن و گل مفروش 7شمارهٔ ۱۱۲: از خاک درت ساخته ام مفرش خویش 8شمارهٔ ۱۱۳: گه بر رخ آن مهرگیا بازم عشق 9شمارهٔ ۱۱۴: خواهی که چو بلبل نهدت گفت محل 10شمارهٔ ۱۱۵: زین یک دو سه پیمانه میازار ای دل 11شمارهٔ ۱۱۶: چشم از نظری هلاک تو جست ای دل 12شمارهٔ ۱۱۷: از علم و عمل چشم و چراغی دارم 13شمارهٔ ۱۱۸: ای طایفه را چو خویشتن دانستم 14شمارهٔ ۱۱۹: ای چرخ فلک قد بخم از زلف توام 15شمارهٔ ۱۲۰: تا از تف سینه قبله زردشتیم 16شمارهٔ ۱۲۱: در خدمت کس گر نکنم پشت به خم 17شمارهٔ ۱۲۲: من روی بدان زلف چو شست آوردم 18شمارهٔ ۱۲۳: آن شد که ترا به جان بها می کردم 19شمارهٔ ۱۲۴: آرامگه دل خم مویت دیدم 20شمارهٔ ۱۲۵: در عشق تو چون خیره سران می خندم 21شمارهٔ ۱۲۶: مندیش که بی گل تو در گلزارم 22شمارهٔ ۱۲۷: نی یاد کند یار ز رنج سفرم 23شمارهٔ ۱۲۸: کی بو که قدم از این جهان برگیرم 24شمارهٔ ۱۲۹: از علم زمین و آسمان می گیرم 25شمارهٔ ۱۳۰: ای عکس خیالت آفتاب چشمم 26شمارهٔ ۱۳۱: چون باز رهد ز غصه جان پاکم 27شمارهٔ ۱۳۲: در دست یک ستمگر افتاد دلم 28شمارهٔ ۱۳۳: نزدیک تو ای از همه کس کم که منم 29شمارهٔ ۱۳۴: یارب ز تو آنچه من گدا می خواهم 30شمارهٔ ۱۳۵: از عمر که بگذشت بلا می بینم 31شمارهٔ ۱۳۶: تا عمر بود به دل هوای تو کنم 32شمارهٔ ۱۳۷: رفتیم و گرانی ز وصالت بردیم 33شمارهٔ ۱۳۸: تا چنگ بر آن سنبل پرتاب زدیم 34شمارهٔ ۱۳۹: سر کوفته در پای بلا می گردیم 35شمارهٔ ۱۴۰: بدخواه تو گفت ای ملک هفت اقلیم 36شمارهٔ ۱۴۱: سبحان الله بعهد تو آن گویم 37شمارهٔ ۱۴۲: دل بسته روزگار پر زرق شدن 38شمارهٔ ۱۴۳: ای دل ز غمش ناله زاری می کن 39شمارهٔ ۱۴۴: دارم ملکا چو ریگ و باران دشمن 40شمارهٔ ۱۴۵: ای کرده بسی جفا به جای دل من 41شمارهٔ ۱۴۶: آن رفت که عشوه می خریدم ز تو من 42شمارهٔ ۱۴۷: خورشید بنفش و ماه گلرنگش بین 43شمارهٔ ۱۴۸: ای مردم چشم ملک بینا از تو 44شمارهٔ ۱۴۹: بگشای تو مشرق ای به حجت خسرو 45شمارهٔ ۱۵۰: در راه یگانگی نشان ما کو 46شمارهٔ ۱۵۱: رفتم ز درت دل به غمت کرده گرو 47شمارهٔ ۱۵۲: ای دولت و دین را به سزا شاهنشاه 48شمارهٔ ۱۵۳: ای در طلب لطف تو در یا تشنه 49شمارهٔ ۱۵۴: ای نقش تو از دیده به دل جان بسته 50شمارهٔ ۱۵۵: ای شاه تو شیر می فکندی ره ره 51شمارهٔ ۱۵۶: ای عزم تو بر دولت و دین آکنده 52شمارهٔ ۱۵۷: داد دلم ای خیال هر شب تو بده 53شمارهٔ ۱۵۸: جانا تو به وصل خویش تعریفم ده 54شمارهٔ ۱۵۹: ای نیست شده در غم تو هست همه 55شمارهٔ ۱۶۰: بر دست من ای شوخ می روشن نه 56شمارهٔ ۱۶۱: هر لحظه مرا به کام دشمن تو کنی 57شمارهٔ ۱۶۲: ای جان جهانیان برای تو فدی 58شمارهٔ ۱۶۳: ای نرگس تر جهان معطر کردی 59شمارهٔ ۱۶۴: شاها چو نشاط بزم خرم گیری 60شمارهٔ ۱۶۵: بر چهره من به نام خود زر داری 61شمارهٔ ۱۶۶: شاها ملکی که دیر پاید داری 62شمارهٔ ۱۶۷: زلفی ز برای عقل سوزی داری 63شمارهٔ ۱۶۸: دردا که من از زمانه خوردم تیری 64شمارهٔ ۱۶۹: از زخم خود و درد من ای رشک پری 65شمارهٔ ۱۷۰: گفتم ببر من از تو ای مینائی 66شمارهٔ ۱۷۱: گفتم که چوشب روی بکس ننمائی 67شمارهٔ ۱۷۲: ای سایه ایزدی چو خورشید بزی 68شمارهٔ ۱۷۳: تا چند زجان مستمند اندیشی 69شمارهٔ ۱۷۴: خواهم که همه کار برایت کنمی 70شمارهٔ ۱۷۵: جانم ز تو از واقعه تو حالی 71شمارهٔ ۱۷۶: گر تو به خلاف دولت سلطانی 72شمارهٔ ۱۷۷: زان جان که نداشت هیچ سودم تو بهی 73شمارهٔ ۱۷۸: با دل گفتم که ای دل اسرار مگوی 74شمارهٔ ۱۷۹: هر بوی که از مشک و قرنقل شنوی 75شمارهٔ ۱۸۰: شاها اگر از بخت نشانی است توئی 76شمارهٔ ۱۸۱: تا شربت عاشقی چشیدم ز غمت 77شمارهٔ ۱۸۲: شاها کرم تو راز کان بگشاده ست 78شمارهٔ ۱۸۳: جز عشق تو سرمایه دین داری نیست 79شمارهٔ ۱۸۴: این دوست و شان که دشمن جان منند 80شمارهٔ ۱۸۵: دل در زر و سیم و دولت و بخت مبند 81شمارهٔ ۱۸۶: دردت ز دلم بدر نمی داند شد 82شمارهٔ ۱۸۷: کس را بر تو ز ناز تمکین نبود 83شمارهٔ ۱۸۸: حاشا که دلم کم تو گیرد هرگز 84شمارهٔ ۱۸۹: ای باغ رخت گریز گاه نظرم 85شمارهٔ ۱۹۰: گفتم مگر آتش جوانی ببرم 86شمارهٔ ۱۹۱: من کز نم دیده آسیا گردانم 87شمارهٔ ۱۹۲: یک چند نهان سوی دل آرام شدیم 88شمارهٔ ۱۹۳: آن رفت که کردمی نگه سوی تو من 89شمارهٔ ۱۹۴: این لشکر شاه فتح یابند همه 90شمارهٔ ۱۹۵: ای جان دل ریش بر مهان بیش منه 91شمارهٔ ۱۹۶: در خواب ندید چرخ اعلا چو منی 92شمارهٔ ۱۹۷: ای سر تا پا به تازگی سرو سهی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ