کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ایا سرفرازی که خورشید پر دل
    که تندابرش چرخ او راست مرکب
    ز بیم تو با تیغ گردد همه روز
    ز سهم تو در خاک غلتد همه شب
    شوی پی سپر همچو چوب معلّم
    برت تیر چرخ ار نباشد مؤدّب
    از آسیب قهر تو دریا مقعّر
    ز بار عطای تو گردون محدّب
    بسر پنجه یی بشکند همّت تو
    سر رمح مریّخ در قلب عقرب
    چو کلکت کند لوح محفوظ املی
    خرد چون قلم بر سرآید بمکتب
    قضا بهر منشور عمر تو پر کرد
    ز روز و شب این شیشه های مرکّب
    ز نعل سمندت که ناخن وش آمد
    همی خارد اندام خود چرخ اجرب
    بدرگاه تو چرخ را قربت آنگه
    چو من بنده آنجا نباشد مقرّب
    بچشمم زمانه سیاهست ازیرا
    که هستم حقیر از بلندی چو کوکب
    چو تیرم ز احسنت وزه رفته در تاب
    چو تیغم ز زخم زبان مانده در تب
    چو آنرا که نوخاسته چون هلالست
    طلب میکنی تو ز خلق مهذّب
    رهی را که بر تو حقوق قدیمست
    ز روی کرم نیز گه گاه بطلب
    که دانند اهل تجارب که بهتر
    مجرّب بهر حال از نا مجرّب
    مقدّم مؤخّر نهادند ما را
    از آن گشت احوال ما نا مرتّب
    نخست ار چه لب بود و انگاه دندان
    نگر تا چه طرفه ست این حال یارب
    همه در درون صف کشیده چو دندان
    بدربر بمانده من خسته چون لب
    چو دیدم که در حضرتت نیست مقبول
    هر آن مادحی کان نباشد مهذّب
    اگر چه مهّذب نیم لیک کردم
    برین یک لقب خویشتن را ملقّب
    بتعیین نام و لقب در هم دهم تن
    بدان تا بنزد تو باشم مقرّب
    ولکن رهی مرد این کار نیست
    اگر نیز شرطست تعیین مذهب
    مرا چاره صبرست امروز تا باز
    دگر گونه گردد سپهر مذبذب
    ولی سخت دشوار با قالب افتد
    هر آن خشت کافتاد روزی ز قالب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha