کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فروغ روی شریعت تویی که همواره
    سواد مسند تو پشت ملّت و دین بود
    تو شهسوار بدی در صف کرم آنگاه
    که نقره خنگ سپهر از هلال نوزین بود
    ز شوق گوهر لفظ تو ای بسا شبها
    که آستین من از روی من گهر چین بود
    اگر ز هجر تو تلخست زندگانی من
    عجب مدار که وصل تو جان شیرین بود
    هر آن نفس که زدم در فراق خدمت تو
    چو صبح تعبیه دروی هزار زوبین بود
    جهانیانرا در غیبت تو شد معلوم
    که شرع راز شکوهت چه مایه آیین بود
    ز یکدگر بپراکند چون بنات النعّش
    زمانه جمعی کان رشک نظم پروین بود
    چو شاه شرع ز ما در عرای غیبت شد
    همه تسلّی اهل هنر بفرزین بود
    زمانه ناگهش از ما بر غم ما بر بود
    زهی زمانه که با ماش اینهمه کین بود
    اگرچه فرقت آن صدر هر یکی ده کرد
    جراحتی که درین سینه های غمگین پود
    امید وصل تو اکنون محقّقست از آنک
    وصال یوسف و یعقوب ز ابن یامین بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha