به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

ابن یمین

ابن یمینرباعی هاشمارهٔ ۴۳۸: دلدار من ار سر بفرازد چون چنگ

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلدار من ار سر بفرازد چون چنگ
کار من دلخسته بسازد چون چنگ
هر چند همی زند قضا همچو دفم
روزی باشد که مینوازد چون چنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۳۷: چون خواجه بشد چه نام باقی و چه نن ...2شمارهٔ ۴۳۸: دلدار من ار سر بفرازد چون چنگ 3شمارهٔ ۴۳۹: مائیم و می روح فزا چون دم مشک 4شمارهٔ ۴۴۰: ای پیکر تو گنج روان همه فضل 5شمارهٔ ۴۴۱: دی شاه بتان سوار اسبی چون پیل 6شمارهٔ ۴۴۲: با نیک و بد زمانه در ساز ایدل 7شمارهٔ ۴۴۳: ز ابروی تو و روی تو در ملک جمال 8شمارهٔ ۴۴۴: تا غالیه گون خال مه مهر گسل 9شمارهٔ ۴۴۵: امروز بگرما به بت مهر گسل 10شمارهٔ ۴۴۶: گفتم بجهم ز زلف جانانه بعقل 11شمارهٔ ۴۴۷: کس خلد و حجیم را ندیدست ایدل 12شمارهٔ ۴۴۸: هر غم که گذشت شد بدلها همه سهل 13شمارهٔ ۴۴۹: خواهد شدن از تن نظر جان زایل 14شمارهٔ ۴۵۰: افسوس که آفتاب عمرم بزوال 15شمارهٔ ۴۵۱: تا مردم چشم پر نمم روز وصال 16شمارهٔ ۴۵۲: هم عاشق آنروی چو مه دارم دل 17شمارهٔ ۴۵۳: در حال حیاتم ای بت مشکین خال 18شمارهٔ ۴۵۴: در پای گل از دست منه ساغر مل 19شمارهٔ ۴۵۵: در حیرتم از روی تو ایماه چکل 20شمارهٔ ۴۵۶: زیبا صنمی بناز کی آب زلال 21شمارهٔ ۴۵۷: پیوسته ز رویت ایمه مهر گسل 22شمارهٔ ۴۵۸: دریای وجود را یکی دان بمثل 23شمارهٔ ۴۵۹: علمی که ترا می نرساند بکمال 24شمارهٔ ۴۶۰: در چشم تو باشد سخنم سحر حلال 25شمارهٔ ۴۶۱: دارد صنم ماهوش زهره جمال 26شمارهٔ ۴۶۲: در خطه سبزوار دیدم امسال 27شمارهٔ ۴۶۳: روزی که دلم شدی بخوبان مایل 28شمارهٔ ۴۶۴: هر کو بحسد بسته همی دارد دل 29شمارهٔ ۴۶۵: ما بر در شکریم و قناعت همه سال 30شمارهٔ ۴۶۶: ایدل طلب گذشته امریست محال 31شمارهٔ ۴۶۷: آن بت که بقد سرو روانش گفتیم 32شمارهٔ ۴۶۸: آن سرو بلند کز غمش پست شدم 33شمارهٔ ۴۶۹: ایدل اگرت کار جهان نیست بکام 34شمارهٔ ۴۷۰: ای سرو روان بر چمن و باغ دلم 35شمارهٔ ۴۷۱: ایشاه بتان در دل و جان جات کنیم 36شمارهٔ ۴۷۲: ایدل چو نمی شکیبی از روی بتم 37شمارهٔ ۴۷۳: ایقد تو سرو جویبار چشمم 38شمارهٔ ۴۷۴: ایدوست بیا تا نفسی شاد شویم 39شمارهٔ ۴۷۵: ای بس که درینمقام دمها زده ایم 40شمارهٔ ۴۷۶: آنها که حلال زادگانند و کرام 41شمارهٔ ۴۷۷: آن کز پی وصل او بجان میپویم 42شمارهٔ ۴۷۸: ای سرو سهی قامت خوش رفتارم 43شمارهٔ ۴۷۹: ای برده سر زلف تو از جای دلم 44شمارهٔ ۴۸۰: آهو چشمی که میرباید هوشم 45شمارهٔ ۴۸۱: افتاد گره بر تن مجروح سقیم 46شمارهٔ ۴۸۲: گر عشق تو چون آب براند خونم 47شمارهٔ ۴۸۳: دلدار بیامد دو سه گامی ز پیم 48شمارهٔ ۴۸۴: هر دم غم جانان المی میدهدم 49شمارهٔ ۴۸۵: هر چند بر نهال دانش رفتم 50شمارهٔ ۴۸۶: در لهو و لعب عمر بسر برد دلم 51شمارهٔ ۴۸۷: گر دل بهوای گوهر و در ندهم 52شمارهٔ ۴۸۸: فرزند گرامی حسن ایجان و دلم 53شمارهٔ ۴۸۹: منزلگه خویش و دوستان جمله بکام 54شمارهٔ ۴۹۰: لقمان که حکیمان جهانراست امام 55شمارهٔ ۴۹۱: در هر دو جهان عاشق آن رومائیم 56شمارهٔ ۴۹۲: شطرنج هوس با صنم طنازم 57شمارهٔ ۴۹۳: تا دست در آنزلف مشوش زده ام 58شمارهٔ ۴۹۴: هر چند بود عارض تو در نظرم 59شمارهٔ ۴۹۵: عمری بهوای جاه گمراه شدیم 60شمارهٔ ۴۹۶: گر با تو بکام دل وصالی یابم 61شمارهٔ ۴۹۷: یکجرعه ز جام لبش ار نوش کنیم 62شمارهٔ ۴۹۸: فرزند اعز محمد ایجان و دلم 63شمارهٔ ۴۹۹: گر من نظری کنم بدان ماه تمام 64شمارهٔ ۵۰۰: گر سر طلبی ز من روانی بدهم 65شمارهٔ ۵۰۱: سید بود آن تن چو سیمت بینم 66شمارهٔ ۵۰۲: چندانکه درین کهنه رباطیم بهم 67شمارهٔ ۵۰۳: پیوسته اگر با می و با معشوقیم 68شمارهٔ ۵۰۴: من صحبت جانانه از ان میخواهم 69شمارهٔ ۵۰۵: با دلبر خود همیشه همدم مائیم 70شمارهٔ ۵۰۶: گفتم که من شیفته بیمار توام 71شمارهٔ ۵۰۷: گفتم که شراب ارغوانی نخورم 72شمارهٔ ۵۰۸: من سوخته دل نزد تو از خامانم 73شمارهٔ ۵۰۹: رخسار ترا ماه ختن میگویم 74شمارهٔ ۵۱۰: درد دل زار و زردی رخ دارم 75شمارهٔ ۵۱۱: ما با همه کس بر در استیناسیم 76شمارهٔ ۵۱۲: تا چند نهد برگ گلت خار دلم 77شمارهٔ ۵۱۳: دارد هوس وصل دلارام دلم 78شمارهٔ ۵۱۴: کردند بجای من بدی جمع لئام 79شمارهٔ ۵۱۵: زین پیش که سودای جنون داشت سرم 80شمارهٔ ۵۱۶: هر چند که در هستی خود مینگرم 81شمارهٔ ۵۱۷: بربود مرا پسته تو خواب از چشم 82شمارهٔ ۵۱۸: نه روح درین زمانه نی تن مائیم 83شمارهٔ ۵۱۹: در صورت اگر چه غیر اغیار نه ایم 84شمارهٔ ۵۲۰: از اهل زمانه مرد بیغم مائیم 85شمارهٔ ۵۲۱: عاشق که باو دوست بنازد مائیم 86شمارهٔ ۵۲۲: گه رنگ رخت ز عارض گل طلبیم 87شمارهٔ ۵۲۳: شد دعوی دوستی در ایام حرام 88شمارهٔ ۵۲۴: ایگل مشو از بلبل خوشگوی نهان 89شمارهٔ ۵۲۵: ایدل طلب وصل دلارام مکن 90شمارهٔ ۵۲۶: آنکس که بدو بود دلم نازستان 91شمارهٔ ۵۲۷: ای از تو جهان برون تو بیرون ز جها ...92شمارهٔ ۵۲۸: ای ابن یمین چند ز می پیمودن 93شمارهٔ ۵۲۹: ای گشته جهان ز نور رایت روشن 94شمارهٔ ۵۳۰: ای زاده خاطر من از تاب و توان 95شمارهٔ ۵۳۱: از بهر نشاط و طرب ای ابن یمین 96شمارهٔ ۵۳۲: ای عاجز از ادراک کمال تو گمان 97شمارهٔ ۵۳۳: اسبی که بمن داد امیر میران 98شمارهٔ ۵۳۴: ای گردش چرخ نیلگون تا کی ازین 99شمارهٔ ۵۳۵: آورد بر من آن نگار من از بستان 100شمارهٔ ۵۳۶: ای ترک بیار باده و در گردان 101شمارهٔ ۵۳۷: آمد خبریکه جان برون رفت ز تن 102شمارهٔ ۵۳۸: ای عادت من مهر رخت ورزیدن 103شمارهٔ ۵۳۹: ای ابن یمین مشقت کلک ببین 104شمارهٔ ۵۴۰: از عشق ویم منع نکو نیست مکن 105شمارهٔ ۵۴۱: یک لحظه خیال رویت ایدلبر من 106شمارهٔ ۵۴۲: باشد بتو دیده رهنمون دل من 107شمارهٔ ۵۴۳: چون بهر نشاط و خرمی شاه جهان 108شمارهٔ ۵۴۴: در حیرتم از قاضی احکام کهن 109شمارهٔ ۵۴۵: خوشباش که روزی رسد ای ابن یمین 110شمارهٔ ۵۴۶: هرگز دهنت ایصنم سیم سرین 111شمارهٔ ۵۴۷: یا رب بچه موجب بمن بیسر و بن 112شمارهٔ ۵۴۸: دی گفت مرا یکی که ای عهد شکن 113شمارهٔ ۵۴۹: دوری ز من ای یار پسندیده من 114شمارهٔ ۵۵۰: خواهی که شوی با طرب و عیش قرین 115شمارهٔ ۵۵۱: هستم ز خیالت ای بت سیم سرین 116شمارهٔ ۵۵۲: در وصف تو هر چند زبان گفت سخن 117شمارهٔ ۵۵۳: باد سحری دوش من و یک دو سه تن 118شمارهٔ ۵۵۴: دی بر سر خاک دوستی دلبر من 119شمارهٔ ۵۵۵: نتوان سخن از دهان تنکت گفتن 120شمارهٔ ۵۵۶: با نرگس جادوی تو گفت ابن یمین 121شمارهٔ ۵۵۷: رفتم بشما هنوز مایل دل من 122شمارهٔ ۵۵۸: گه آتش غم شعله زند در دل من 123شمارهٔ ۵۵۹: شاها چو نمیتوان گرفتن کم نان 124شمارهٔ ۵۶۰: چون زلف بنفشه را صبا داد شکن 125شمارهٔ ۵۶۱: هر چند بود کعبه اسلام کنون 126شمارهٔ ۵۶۲: گر هست کسیکه حکم او هست روان 127شمارهٔ ۵۶۳: در دیده دریا وشم آنجان جهان 128شمارهٔ ۵۶۴: خواهم در زهد را ازین پس بستن 129شمارهٔ ۵۶۵: مائیم ز جور فلک آینه گون 130شمارهٔ ۵۶۶: جان باید و نان و نان نباید بیجان 131شمارهٔ ۵۶۷: لعلت بشکر خنده همیبارد جان 132شمارهٔ ۵۶۸: چون عاقبت الامر بباید مردن 133شمارهٔ ۵۶۹: تا رفت ببرج آتشی کوکب من 134شمارهٔ ۵۷۰: یکچند چراغ آرزوها پف کن 135شمارهٔ ۵۷۱: ای مونس چشم من خیال رخ تو 136شمارهٔ ۵۷۲: ای قبله عشاق جهان ابروی تو 137شمارهٔ ۵۷۳: هم کار دلم بجان رسید از غم تو 138شمارهٔ ۵۷۴: ای صبح امید من چو شام از غم تو 139شمارهٔ ۵۷۵: نائی که سخن بود روان از لب او 140شمارهٔ ۵۷۶: ای گشته خجل زهره ز چنگ خوش تو 141شمارهٔ ۵۷۷: از دولت مخدوم جهان و فر او 142شمارهٔ ۵۷۸: دانی صنما که بر چه سانم بیتو 143شمارهٔ ۵۷۹: ای زلف ترا حلقه و خم تو بر تو 144شمارهٔ ۵۸۰: فرزند حسن ایدل و جانم با تو 145شمارهٔ ۵۸۱: ای نور دو دیده آن سزد مذهب تو 146شمارهٔ ۵۸۲: ای داده گلابرا خجالت خوی تو 147شمارهٔ ۵۸۳: تا حسن رخ تو گشت پیرایه تو 148شمارهٔ ۵۸۴: ایخنده زنان بر مه انور رخ تو 149شمارهٔ ۵۸۵: تا بر در آرزو بود منزل تو 150شمارهٔ ۵۸۶: ایدل کم این دیر کهن گیر و برو 151شمارهٔ ۵۸۷: ای مفتی شرع مکرمت خامه تو 152شمارهٔ ۵۸۸: روزیکه نبد هیچ نشان من و تو 153شمارهٔ ۵۸۹: ایدل ز سخن آنچه مرادست آن گو 154شمارهٔ ۵۹۰: ای چرخ فلک هزار فریاد از تو 155شمارهٔ ۵۹۱: ای بس که جهان باشد و ما خاک شده 156شمارهٔ ۵۹۲: ایدل تو مپندار بجانی زنده 157شمارهٔ ۵۹۳: ایمهر رخ تو جای در دل کرده 158شمارهٔ ۵۹۴: آمد بر من زلف مشوش کرده 159شمارهٔ ۵۹۵: با عشق تو عقل را پریشانی به 160شمارهٔ ۵۹۶: دائم سخن از صدق و صفا گفتن به 161شمارهٔ ۵۹۷: ای ابروی چون کمان تو پیوسته 162شمارهٔ ۵۹۸: دلدار من آنحوروش امروز بگاه 163شمارهٔ ۵۹۹: از مال تو سائلان نکاهند بده 164شمارهٔ ۶۰۰: دلدار مرا دید پریشان گشته 165شمارهٔ ۶۰۱: هر کو نظر افکند بر آن روی چو ماه 166شمارهٔ ۶۰۲: زنهار در سرای خود پیوسته 167شمارهٔ ۶۰۳: او شاه منست و من مرا ورا بنده 168شمارهٔ ۶۰۴: کو بخت که از جهان بیابم بهره 169شمارهٔ ۶۰۵: شاهی که بود نرم دل و آهسته 170شمارهٔ ۶۰۶: شاها علم عفو تو افراشته به 171شمارهٔ ۶۰۷: تا داد بکدخدای دادار بچه 172شمارهٔ ۶۰۸: در عالم تحقیق کسی یابد راه 173شمارهٔ ۶۰۹: رویت که بر اوست مظهر لطف اله 174شمارهٔ ۶۱۰: ای خجلت ماه ختنی جان منی 175شمارهٔ ۶۱۱: ای دور شب فراق آخر بسر آی 176شمارهٔ ۶۱۲: ایدل ز جهان جان بسلامت بردی 177شمارهٔ ۶۱۳: ای بر چمن باغ هنر سرو سهی 178شمارهٔ ۶۱۴: آمد بعیادت برم آنسر و سهی 179شمارهٔ ۶۱۵: ایخواجه توئی انک چو تو گرم روی 180شمارهٔ ۶۱۶: ای جود ترا حاتم طی گشته رهی 181شمارهٔ ۶۱۷: آن بت که بود رخش بهارو باغی 182شمارهٔ ۶۱۸: ای جسته دوا از در هر بیماری 183شمارهٔ ۶۱۹: ایدل ز پی حطام دنیای دنی 184شمارهٔ ۶۲۰: از عمر ترا امید بر خور داری 185شمارهٔ ۶۲۱: ایگوهر پاک از کدامین کانی 186شمارهٔ ۶۲۲: در صورت ما جمال خود می بینی 187شمارهٔ ۶۲۳: از حال من آگهی تو ای بار خدای 188شمارهٔ ۶۲۴: آن نور که کونین بیاراست توئی 189شمارهٔ ۶۲۵: از درد دلم اکر خبر داشته ئی 190شمارهٔ ۶۲۶: آمد ز چمن باد صبا مشکین بوی 191شمارهٔ ۶۲۷: ایدل اگر آشفته یک یار شدی 192شمارهٔ ۶۲۸: از آبحیات سبزه انگیخته ئی 193شمارهٔ ۶۲۹: ای بلبل گلشن فصاحت که توئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ