به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

ابن یمین

ابن یمینرباعی هاشمارهٔ ۴۸۵: هر چند بر نهال دانش رفتم

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر چند بر نهال دانش رفتم
طاقم ز نشاط دل و با غم جفتم
عیبم بجز این نیست که من در هنر
بسیار بالماس تفکر سفتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۸۴: هر دم غم جانان المی میدهدم 2شمارهٔ ۴۸۵: هر چند بر نهال دانش رفتم 3شمارهٔ ۴۸۶: در لهو و لعب عمر بسر برد دلم 4شمارهٔ ۴۸۷: گر دل بهوای گوهر و در ندهم 5شمارهٔ ۴۸۸: فرزند گرامی حسن ایجان و دلم 6شمارهٔ ۴۸۹: منزلگه خویش و دوستان جمله بکام 7شمارهٔ ۴۹۰: لقمان که حکیمان جهانراست امام 8شمارهٔ ۴۹۱: در هر دو جهان عاشق آن رومائیم 9شمارهٔ ۴۹۲: شطرنج هوس با صنم طنازم 10شمارهٔ ۴۹۳: تا دست در آنزلف مشوش زده ام 11شمارهٔ ۴۹۴: هر چند بود عارض تو در نظرم 12شمارهٔ ۴۹۵: عمری بهوای جاه گمراه شدیم 13شمارهٔ ۴۹۶: گر با تو بکام دل وصالی یابم 14شمارهٔ ۴۹۷: یکجرعه ز جام لبش ار نوش کنیم 15شمارهٔ ۴۹۸: فرزند اعز محمد ایجان و دلم 16شمارهٔ ۴۹۹: گر من نظری کنم بدان ماه تمام 17شمارهٔ ۵۰۰: گر سر طلبی ز من روانی بدهم 18شمارهٔ ۵۰۱: سید بود آن تن چو سیمت بینم 19شمارهٔ ۵۰۲: چندانکه درین کهنه رباطیم بهم 20شمارهٔ ۵۰۳: پیوسته اگر با می و با معشوقیم 21شمارهٔ ۵۰۴: من صحبت جانانه از ان میخواهم 22شمارهٔ ۵۰۵: با دلبر خود همیشه همدم مائیم 23شمارهٔ ۵۰۶: گفتم که من شیفته بیمار توام 24شمارهٔ ۵۰۷: گفتم که شراب ارغوانی نخورم 25شمارهٔ ۵۰۸: من سوخته دل نزد تو از خامانم 26شمارهٔ ۵۰۹: رخسار ترا ماه ختن میگویم 27شمارهٔ ۵۱۰: درد دل زار و زردی رخ دارم 28شمارهٔ ۵۱۱: ما با همه کس بر در استیناسیم 29شمارهٔ ۵۱۲: تا چند نهد برگ گلت خار دلم 30شمارهٔ ۵۱۳: دارد هوس وصل دلارام دلم 31شمارهٔ ۵۱۴: کردند بجای من بدی جمع لئام 32شمارهٔ ۵۱۵: زین پیش که سودای جنون داشت سرم 33شمارهٔ ۵۱۶: هر چند که در هستی خود مینگرم 34شمارهٔ ۵۱۷: بربود مرا پسته تو خواب از چشم 35شمارهٔ ۵۱۸: نه روح درین زمانه نی تن مائیم 36شمارهٔ ۵۱۹: در صورت اگر چه غیر اغیار نه ایم 37شمارهٔ ۵۲۰: از اهل زمانه مرد بیغم مائیم 38شمارهٔ ۵۲۱: عاشق که باو دوست بنازد مائیم 39شمارهٔ ۵۲۲: گه رنگ رخت ز عارض گل طلبیم 40شمارهٔ ۵۲۳: شد دعوی دوستی در ایام حرام 41شمارهٔ ۵۲۴: ایگل مشو از بلبل خوشگوی نهان 42شمارهٔ ۵۲۵: ایدل طلب وصل دلارام مکن 43شمارهٔ ۵۲۶: آنکس که بدو بود دلم نازستان 44شمارهٔ ۵۲۷: ای از تو جهان برون تو بیرون ز جها ...45شمارهٔ ۵۲۸: ای ابن یمین چند ز می پیمودن 46شمارهٔ ۵۲۹: ای گشته جهان ز نور رایت روشن 47شمارهٔ ۵۳۰: ای زاده خاطر من از تاب و توان 48شمارهٔ ۵۳۱: از بهر نشاط و طرب ای ابن یمین 49شمارهٔ ۵۳۲: ای عاجز از ادراک کمال تو گمان 50شمارهٔ ۵۳۳: اسبی که بمن داد امیر میران 51شمارهٔ ۵۳۴: ای گردش چرخ نیلگون تا کی ازین 52شمارهٔ ۵۳۵: آورد بر من آن نگار من از بستان 53شمارهٔ ۵۳۶: ای ترک بیار باده و در گردان 54شمارهٔ ۵۳۷: آمد خبریکه جان برون رفت ز تن 55شمارهٔ ۵۳۸: ای عادت من مهر رخت ورزیدن 56شمارهٔ ۵۳۹: ای ابن یمین مشقت کلک ببین 57شمارهٔ ۵۴۰: از عشق ویم منع نکو نیست مکن 58شمارهٔ ۵۴۱: یک لحظه خیال رویت ایدلبر من 59شمارهٔ ۵۴۲: باشد بتو دیده رهنمون دل من 60شمارهٔ ۵۴۳: چون بهر نشاط و خرمی شاه جهان 61شمارهٔ ۵۴۴: در حیرتم از قاضی احکام کهن 62شمارهٔ ۵۴۵: خوشباش که روزی رسد ای ابن یمین 63شمارهٔ ۵۴۶: هرگز دهنت ایصنم سیم سرین 64شمارهٔ ۵۴۷: یا رب بچه موجب بمن بیسر و بن 65شمارهٔ ۵۴۸: دی گفت مرا یکی که ای عهد شکن 66شمارهٔ ۵۴۹: دوری ز من ای یار پسندیده من 67شمارهٔ ۵۵۰: خواهی که شوی با طرب و عیش قرین 68شمارهٔ ۵۵۱: هستم ز خیالت ای بت سیم سرین 69شمارهٔ ۵۵۲: در وصف تو هر چند زبان گفت سخن 70شمارهٔ ۵۵۳: باد سحری دوش من و یک دو سه تن 71شمارهٔ ۵۵۴: دی بر سر خاک دوستی دلبر من 72شمارهٔ ۵۵۵: نتوان سخن از دهان تنکت گفتن 73شمارهٔ ۵۵۶: با نرگس جادوی تو گفت ابن یمین 74شمارهٔ ۵۵۷: رفتم بشما هنوز مایل دل من 75شمارهٔ ۵۵۸: گه آتش غم شعله زند در دل من 76شمارهٔ ۵۵۹: شاها چو نمیتوان گرفتن کم نان 77شمارهٔ ۵۶۰: چون زلف بنفشه را صبا داد شکن 78شمارهٔ ۵۶۱: هر چند بود کعبه اسلام کنون 79شمارهٔ ۵۶۲: گر هست کسیکه حکم او هست روان 80شمارهٔ ۵۶۳: در دیده دریا وشم آنجان جهان 81شمارهٔ ۵۶۴: خواهم در زهد را ازین پس بستن 82شمارهٔ ۵۶۵: مائیم ز جور فلک آینه گون 83شمارهٔ ۵۶۶: جان باید و نان و نان نباید بیجان 84شمارهٔ ۵۶۷: لعلت بشکر خنده همیبارد جان 85شمارهٔ ۵۶۸: چون عاقبت الامر بباید مردن 86شمارهٔ ۵۶۹: تا رفت ببرج آتشی کوکب من 87شمارهٔ ۵۷۰: یکچند چراغ آرزوها پف کن 88شمارهٔ ۵۷۱: ای مونس چشم من خیال رخ تو 89شمارهٔ ۵۷۲: ای قبله عشاق جهان ابروی تو 90شمارهٔ ۵۷۳: هم کار دلم بجان رسید از غم تو 91شمارهٔ ۵۷۴: ای صبح امید من چو شام از غم تو 92شمارهٔ ۵۷۵: نائی که سخن بود روان از لب او 93شمارهٔ ۵۷۶: ای گشته خجل زهره ز چنگ خوش تو 94شمارهٔ ۵۷۷: از دولت مخدوم جهان و فر او 95شمارهٔ ۵۷۸: دانی صنما که بر چه سانم بیتو 96شمارهٔ ۵۷۹: ای زلف ترا حلقه و خم تو بر تو 97شمارهٔ ۵۸۰: فرزند حسن ایدل و جانم با تو 98شمارهٔ ۵۸۱: ای نور دو دیده آن سزد مذهب تو 99شمارهٔ ۵۸۲: ای داده گلابرا خجالت خوی تو 100شمارهٔ ۵۸۳: تا حسن رخ تو گشت پیرایه تو 101شمارهٔ ۵۸۴: ایخنده زنان بر مه انور رخ تو 102شمارهٔ ۵۸۵: تا بر در آرزو بود منزل تو 103شمارهٔ ۵۸۶: ایدل کم این دیر کهن گیر و برو 104شمارهٔ ۵۸۷: ای مفتی شرع مکرمت خامه تو 105شمارهٔ ۵۸۸: روزیکه نبد هیچ نشان من و تو 106شمارهٔ ۵۸۹: ایدل ز سخن آنچه مرادست آن گو 107شمارهٔ ۵۹۰: ای چرخ فلک هزار فریاد از تو 108شمارهٔ ۵۹۱: ای بس که جهان باشد و ما خاک شده 109شمارهٔ ۵۹۲: ایدل تو مپندار بجانی زنده 110شمارهٔ ۵۹۳: ایمهر رخ تو جای در دل کرده 111شمارهٔ ۵۹۴: آمد بر من زلف مشوش کرده 112شمارهٔ ۵۹۵: با عشق تو عقل را پریشانی به 113شمارهٔ ۵۹۶: دائم سخن از صدق و صفا گفتن به 114شمارهٔ ۵۹۷: ای ابروی چون کمان تو پیوسته 115شمارهٔ ۵۹۸: دلدار من آنحوروش امروز بگاه 116شمارهٔ ۵۹۹: از مال تو سائلان نکاهند بده 117شمارهٔ ۶۰۰: دلدار مرا دید پریشان گشته 118شمارهٔ ۶۰۱: هر کو نظر افکند بر آن روی چو ماه 119شمارهٔ ۶۰۲: زنهار در سرای خود پیوسته 120شمارهٔ ۶۰۳: او شاه منست و من مرا ورا بنده 121شمارهٔ ۶۰۴: کو بخت که از جهان بیابم بهره 122شمارهٔ ۶۰۵: شاهی که بود نرم دل و آهسته 123شمارهٔ ۶۰۶: شاها علم عفو تو افراشته به 124شمارهٔ ۶۰۷: تا داد بکدخدای دادار بچه 125شمارهٔ ۶۰۸: در عالم تحقیق کسی یابد راه 126شمارهٔ ۶۰۹: رویت که بر اوست مظهر لطف اله 127شمارهٔ ۶۱۰: ای خجلت ماه ختنی جان منی 128شمارهٔ ۶۱۱: ای دور شب فراق آخر بسر آی 129شمارهٔ ۶۱۲: ایدل ز جهان جان بسلامت بردی 130شمارهٔ ۶۱۳: ای بر چمن باغ هنر سرو سهی 131شمارهٔ ۶۱۴: آمد بعیادت برم آنسر و سهی 132شمارهٔ ۶۱۵: ایخواجه توئی انک چو تو گرم روی 133شمارهٔ ۶۱۶: ای جود ترا حاتم طی گشته رهی 134شمارهٔ ۶۱۷: آن بت که بود رخش بهارو باغی 135شمارهٔ ۶۱۸: ای جسته دوا از در هر بیماری 136شمارهٔ ۶۱۹: ایدل ز پی حطام دنیای دنی 137شمارهٔ ۶۲۰: از عمر ترا امید بر خور داری 138شمارهٔ ۶۲۱: ایگوهر پاک از کدامین کانی 139شمارهٔ ۶۲۲: در صورت ما جمال خود می بینی 140شمارهٔ ۶۲۳: از حال من آگهی تو ای بار خدای 141شمارهٔ ۶۲۴: آن نور که کونین بیاراست توئی 142شمارهٔ ۶۲۵: از درد دلم اکر خبر داشته ئی 143شمارهٔ ۶۲۶: آمد ز چمن باد صبا مشکین بوی 144شمارهٔ ۶۲۷: ایدل اگر آشفته یک یار شدی 145شمارهٔ ۶۲۸: از آبحیات سبزه انگیخته ئی 146شمارهٔ ۶۲۹: ای بلبل گلشن فصاحت که توئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ