کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نسیم باد نوروزی، چه داری؟
    گذر کن سوی آن دلبر به یاری
    نگار ماهرخ، ترک پریوش
    بت گل روی سیم اندام سرکش
    فروغ نور چشم شهریاران
    چراغ خلوت شب زنده‌داران
    نهال روضهٔ حسن و جوانی
    زلال فیض و آب زندگانی
    چو دریابی تو آن رشک پری را
    نمودار بتان آزری را
    فرو خوان قصهٔ دردم به گوشش
    نهان از طرهٔ عنبر فروشش
    بگو او را به لطف از گفتهٔ من
    که: ای وصل تو بخت خفتهٔ من
    کنون عمریست تا در بند آنم
    که روزی قصهٔ خود بر تو خوانم
    دل ریشم به مهرت مبتلا شد
    ترا دید و گرفتار بلا شد
    نمودی رخ، ربودی دل ز دستم
    کنون هستم بدانصورت که هستم
    به پای خود در افتادم به دامت
    تو آزاد از منی، ای من غلامت
    دل اندر روی رنگین تو بستم
    ندانم تا چه رنگ آید به دستم؟
    تنم پرتاب و دل پرجوش تا کی؟
    زبان پر حرف و لب خاموش تا کی؟
    دلی رنجور و جانی خسته دارم
    وزین محنت زبان چون بسته دارم؟
    توانم ساخت، چون جانم نباشد
    ولیکن تاب هجرانم نباشد
    چو درمانم، به کار آرم صبوری
    ولی صبرم نباشد وقت دوری
    غمت را تا توانستم نهفتم
    چو وقت گفتن آمد با تو گفتم
    کنون تا خود ترا فرمان چه باشد؟
    نگویی تا: مرا درمان چه باشد؟
    دوایی کن مرا، کین دردم از تست
    دل بریان و روی زردم از تست
    نگفتم تاکنون احوال با کس
    چو حال من بدانستی، ازین بس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha