کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جعد مشکینت که دل وابسته سودای اوست

    بسته افسون سحر چشم مار افسای اوست

    گر دلم پروانه آن شمع روشن شد چه شد

    ای بسا دلها که چون پروانه نا پروای اوست

    خانه چشمش سیه کان شوخ یغمائی صفت

    خانه صبر دل مسکین من یغمای اوست

    نسبت بالای او با سرو کردم غقل گفت

    در چمن سروی نمی بینم که هم بالای اوست

    دی به وعده گفت : فردا روی بنمایم ترا

    مژده ای خوش داد و دل بر وعده فردای اوست

    هر کسی را بر جبین سیمای محبوبی دگر

    بر جبین خاک خورد من همه سیمای اوست

    زاهدان مأوی به جنّت یافتند ابن حسام

    معتکف شد بر درش کان جنّت المآوای اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha